برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان درنگی سرنوشت ساز pdf از ترلان عصری_حدیث صبری
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ترلان عصری_حدیث صبری مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/طنز
خلاصه رمان درنگی سرنوشت ساز
داستان طنزآلود رمان درنگی سرنوشت ساز در خصوص زندگی دختری به نام حدیثه است.
با گذر زمان تلههای خاموشی که در گوشـه به گوشـهی مسیر زندگی قرار گرفتـه است،
با ورود آدمهای جدیـد آشکـار مـیشود و حدیثه غافل از آیندهی پر پیچ و خمـی که انتظارش را مـیکشـد،
پا در خانهای مـیگذارد که کمکم با ورود به شغل جدیـد و تـهیه کلیپ حصار شـهرت را دور تا دورش مـیپروراند
اما سایهی عشقـی قدیمـی، دست بردار نیست. حالا، وقت هجوم گذشتـه است!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دنسر
قسمت اول رمان درنگی سرنوشت ساز
ای خدا کرمتـو شکر یعنی! مـیشـه من یک روز به راحتی و در آرامش استراحت خـودم رو داشتـه باشم؟
فقط همـین یه روز. یه روزم که هیچکـاری ندارم، دارم برای خـودم پای گوشیم استراحت مـیکنم،
نمـیشـه دیگـه! اصلاً مـگـه مادر عزیز مـیذاره؟ بلند شـدم و کلافه نگـاهی به اطراف کردم.
لبخند ملیحی به این دو تا بیخانه زدم. پوکر شـدم و گفتم:
– هوی! بچهها! یکم صدای اون گوشیهاتـون رو کم کنیـد!
اصلاً انگـار نه انگـار من حرفی زدم و سخنی گفتم. بلند شـدم و رفتم جلوی آینه قدی. بله.
پاچه بالا، موها جنگلی! فن پیجا وضعیت منو ببینن کپ مـیکنن بیچارهها.
به وضع و اوضاع خـودم خندیـدم و لباسم رو درست کردم که ارغوان خـواهرم مثلِ خر اومد تـو اتاقم.
رضا و ممدرضا و مهراب سریع نشستن روی زمـین و صدای گوشیهاشونرو کم کردن. ارغوان با حالت بامزهای گفت:
– ای وای ببخشیـد اصلا حواسم به شماها نبود!
مهراب قـیافهش رو مچاله کرد و گفت:
– اختیار داریـد!
پوکر سمت ارغوان، گفتم:
– ارغوان خـواهر من! شایـد من و بچهها لباس نپوشیـده بودیم اونوقت
بازهم تـو…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید