برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق به شرط مرگ pdf آناهیتا قاسمپور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آناهیتا قاسمپور مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان عشق به شرط مرگ
داستان درباره دختری به اسم نفسه که بعد از ۱۲ سال خانوادش تصمـیم دارن
نقل مکـان کنناما این نقل مکـان باعث مـیشـه ادامه مسیر زندگی نفس همراه با یک گرگ باشـه
حالا دیگـه این نقل مکـان چی به سر نفس مـیاد در اخر مشخص مـیشـه/////
رمان پیشنهادی:دانلود رمان مات مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان عشق به شرط مرگ
زن یه خـورده عقل داشتـه باش اخه اینجا چی داره؟
دوازده سال نزدیک خانواده تـو بودیم حاال بیا بریم نزدیک
به کـار ما داره -من حرفم یک کـالمه من به این خیابون به این خـونه به این کوچه به این
ادما عادت کردم و به هیچمن سمت مامانت اینا نمـیام مامانت
فضوله تـو کـارمون دخالت مـیکنه -بابا اون بیچاره دیگـه پیر شـده دیگـه چ کـاری
عنوان نمـیام یه منطقه دیگـه
همـین طوری داشتم به حرفاشون گوش مـیـدادم که ببینم قضیه چیه که یه
لحظه به صدای جیغ بنفش مامان بهاااا اینجوری؟
حاال بهتر بهت بگم که من خـونرو قولنامه کردم مـیایی بیا نمـیایی نیا منو نفس مـیریم اونجا
خـودم اومدم
-ولی…م…من که هنوز خـونرو ندیـدمهمـین که شنیـدی!
داداشم گف خـونه خـوبیه! تازه سازه محلشم خـوبهچی؟؟؟؟؟؟¡¡¡¡
تصمـیم گرفتم از اتاق بیام بیرونمطعنم ببینی عاشقش مـیشی!
دخترم داریم مـیریم از اینجا! خـونرو نصف قـیمت فروختمچی شـده بابا؟
چ خبره اینجا؟ مامان چرا قـیافت اینجوری شـده؟
-امشب مـیبینیولی بابا کـاش ما خـونرو مـیـدیمدخترم مـیـدونم هول هولی شـد
ولی ما بایـد دیگـه جمع و جور کنیم دو هفتـه دنمـیـدونم چرا یه حسی داشتم معلوم نبود
خـوشحالم یا ناراحت رفتم لب پنجره اتاقم نشستم کوچرو نگـاه مـیکردم
یه لحظه یاد اون خاطرات کوچیکیم افتادم با بچه های کوچه بازی مـیکردیم
شیطنت های که وقتی راهنمایی بودم
با دوستام مـیکردم از ده سالگیم اینجا بودم و
دل کندن از محله ای که طی دوازده سال خاطرات منو مـیساختن یه
خـورده سخت بود که یه لحظه یه قطره اشک از چشام
جاری شـدو به زمـین فرود اومد به ساعتم نگـاه کردم ده دیقه
بود لب پنجره نشستـه بودم بهتر بود سریع تر حاضر شم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید