برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دار آخر pdf از پرنیا رخشا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پرنیا رخشا مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان دار آخر
انسانی که حکمش اعدام باشـد، به انتظار دار مـینشیند و مدام خاطراتش را مرور مـیکند.
شایـد هر کدام از ماها دارهای زیادی در عمرمان دیـده باشیم؛ مثل سختی، فقر، گرسنگی…
ولی آن که انسان را مـیکشـد، دار آخر است. انسان از سایر دارها آویختـه مـیشود؛ اما نمـیمـیرد.
دار آخر کشنده است! دار آخر من، او شـد؛ اویی که از صمـیم قلبم برایش دل داده بودم و
نفس نکشیـدنش باعث شـد…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان اینجا آخر خط نیست
دانلود رمان انتخاب آخر
دانلود رمان ایستگـاه آخر
قسمت اول رمان دار آخر
رایحه ی تلخ ماده ی سرخ رنگ، در فضای خفگـان آور تاریک، با بوی عطر
سردش مخلوط شـده بود و باعث مـیشـد ترسش هر لحظه بیشتر از قبل
شود. هرگـاه که به جسم بیجان روی زمـین چشم مـیـدوخت ، بیم بر روی
دلش آوار مـیشـد و نفسش در سینه حکم خفگی مـیگرفت…..
– نرو.
با دست هایم صورتش را قاب گرفتم و خیره ی چشمهای معصومش شـدم.
– فقط دو روز مـیرم دلبندم.
-اصلا فقط دو روزه که اومدی، چرا اینقدر زود مـیری؟
غم نشستـه روی چهره ی ملیحش دلگیرم کرد؛ ولی نبایـد من هم دچار
همان غم مـیشـدم.
– مـیـدونی که مجبورم عزیزم، تـو فقط مواظب خـودت باش.
وقتی دیـدم دلش راضی نیست، بوسهای بر پیشانیاش نشاندم و حرفم را
ادامه دادم.
– قول مـیـدم این دو روز خیلی سریع بگذره.
نفسی کشیـد و فاصلهی بینمان را بیشتر کرد.
– هربار همـین قول رو مـیـدی… من هم حق دارم با شوهرم شب و روزم رو
بگذرونم.
و چند قدم دیگر به سمت پنجره برداشت.
– عزیزم کنفرانس دارم، بایـد برم. چرا اذیت مـیکنی؟
دست به سینه زد و در همان حالت که ر
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید