برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان گـاهی دست ما نیست pdf از دریا دلنواز با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دریا دلنواز مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان گـاهی دست ما نیست
داستان دختری به اسم هستی که منشی شرکت پسر عموش شاهرخ و
امـیرسالار هست و عاشق امـیر سالاره و خـونوادش مجبورش مـیکنن
با پسر عمه اش مسیح ازدواج کنه و ….
رمان پیشنهادی:دانلود رمان ویار دریا دلنواز
قسمت اول رمان گـاهی دست ما نیست
روی صندلی همـیشگیش کنار پنجره کلاس مـی نشیند و به روبرو خیره مـی شود.
خانم همتی؟
دستپاچه بلند مـی شود ، نگـاهي به اطرافش مي اندازد و
کمـی با فاصله از درسخـوان ترین پسر کلاسشان مي ایستد
سلام
سلام از بندست. .. ببخشیـد… مثل اینكه ترسوندمتـون.
سرش را پایین مي اندازد…
تـو فكر بودیـد خدایي نكرده اتفاق بدي كه نیفتاده؟
چیز مهمي نیست… با من كاري داشتیـد؟
غرص از مزاحمت … گویا بچه ها دست نوشتـه های شما رو تـو زیراکس گم کردن…
مـیان صحبتش مـیایـد: مهم نیست آقای زارع…پیـدا مـیشـه
بله انشاالله… البتـه تا اون موقع مـی تـونیـد
از اینها مطالعه کنیـد…هرچند به کـاملی نوشتـه های شما نیستن …
و جزوه قطوری را به سمتش مـی گیرد
نیازی نبود … خـودم زیراکس مي كردم
مردد به صورت خندان اما محجوب او نگـاه مي كند و بالاخره جزوه را مي گیرد ،
تشكري مي كند و بعد از رفتن اوبفرماییـد ، تعارف نكنیـد
سرجایش مي نشیند و زیرچشمي به او
كه یك ردیف پایینتر مي نشیند زل مي زند… زارع از دانشجویان نمونه و
محبوب ورودي و پسري پایبند به اصول اخلاقي بود و
دو سه ماهي بود كه در نخ نازگل بود و به هر نحو و بهانه
اي سعي در نزدیك شـدن به او را داشت …
اما تلاشش تا به امروز بي ثمر مانده بود. سرش بر مي گردد و نگـاه نگـاه
نازگل غرق..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید