برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان باغ ممنوعه pdf از پردیس شریعتی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پردیس شریعتی مـیباشـد
موضوع رمان :ترسناک
خلاصه رمان باغ ممنوعه
داستان درمورد دختریه که به باغ روبه روییشون مشکوک مـی شـه و
از سر شیطونی و کنجکـاوی مـی خـواد سر از راز این باغ دربیاره که
چرا همـیشـه درش با زنجیر و قفل بستـه اس؟ چرا تـو این سالها تا
حالا ندیـده کسی حتی یه بار واردش بشـه؟ اصلا داخل این باغ چی هست؟
وکلی سوال دیگـه که دختر نمـی دونستـه که پشت در این باغ چه اتفاق هولناکی درحال وقوعه و…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان باغ ممنوعه
-آخ جون!
از خـوشحالی کف دوتا دستامو به هم زدم و پریـدم هوا. بابا از حرکتم خنده اش گرفتـه بود.
بابا_خیلی خب حاال دختره ی گنده خجالت بکش مثل بچه ها باال و پایین مـی پره.
-آخه خیلی خـوشحالم خیلی وقت بود که دلم هوای باغو کرده بود. در ضمن دلمم واسه ی گلنار و الهه خانوم و حاج
حسین خیلی تنگ شـده.
مامان که از آشپزخـونه اومده بود بیرون گفت:
-راست مـی گـه منم خیلی دلم تنگ شـده براشون. خـوب شـد که برنامه گذاشتیم بریم باغ درستـه که امسال تنهاییم و خاله
اینا نیستن باهامون، ولی هم ما دلمون تازه مـیشـه هم الهه و حسین آقا.
یاد سال قبل افتادم که با خاله اینا رفتـه بودیم باغ. چه تعطیالت مسخره ای، با وجود اون رهای افاده ای اصال بهم خـوش
نگذشت چه خـوبه که امسال خاله اینا نیستن. از فکر خـودم خنده ام گرفتـه. بود که بابا گفت:
-پس وسایلو کم کم آماده کنیـد که پس فردا راه بیافتیم. هر چیزی که الزم داریـد برداریـد چون به احتمال زیاد نصف
تابستـونو اونجا بگذرونیم.
خـوشحالیم دو برابر شـد. من هیچ وقت از اون ده قد..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید