دانلود رمان ذره ذره تا عشق (جلد دوم) از سمیرا ایرتوند با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سوپرایز این لحظه داستان مردی به نام شهرام است که به خاطر مشکلاتی که به خاطر زخم هایی که از گذشته خورده و از محبوبه دلش چرکین شده، با آمدن محبوبه و ادعای عاشقی اش تصمیم میگیرد او را عقد کند، اما حسابی برای او خواب هایی دیده…
خلاصه رمان ذره ذره تا عشق
با همه ی درگیری هام متوجه شدم این روزها صنم به شدت ناراحته! دلم می خواهد باهم حرف بزنیم شاید اتفاقی افتاده و من بتونم کمکش کنم. من مدیون رابطه ی خواهری مون هستم و دلم می خواد بخشی از این دین رو به نحوی ادا کنم حتی اگه شده با درد و دل با پایان شیفت کاریم به جای به اینکه به اتاق خودم برم ترجیح می دم به اتاق مدیریت برم. در زدم و صداشو شنیدم که اجازه ی ورود داد. سعی کردم لبخند بزنم به محض ورود به اتاق فراموش کردم روابط کاری بینمون رو من حالا خواهر صنم
بودم که می خواست درد خواهر بزرگشو بفهمه -خوبی؟.. عینک طبی ش رو از چشم برداشت. به حرکت دستاش نگاه کردم. می تونستم بفهمم دستپاچه ست نه به خاطر اومدن من این چند روز کلا دستپاچه بود انگار نگاهش رازشو بفهمه. کنار دردش یه دروغ بزرگ هم بود که مجبورش می کرد از دیگران نگاه بدزده تا مبادا کسی از پاک کرد. – ممنون خوبم اما تو خوب به نظر نمیای! دستمالی از جعبه دستمال کاغذی بیرون آورد، به آرامی عرق نشسته پشت پیشانی و لبش رو نگاهم دور تا دور اتاقش چرخید. هرجا رو
نگاه می کردی یه گلدون اطلسی بود، از انواع رنگا. ۔هنوز عاشق اطلسی بود واسه همین حتی اسم هتلشم گذاشته بود اطلسی. اتاقش خنک بود آرامش بخش و من فکر کردم این خنکا و آرامش از این گلای زنده و رنگین. دلم می خواست لمسشون کنم، حتی بو؟ راستی اطلسی هم بو داره؟ بوی چی میده؟ – گلام توجهتو جلب کرد! -معذرت میخوام در برابر لحن شوخش به زور لبخند می زنم. – نمی خوای از خودت و حالت بگی! – خوشحالم که همیشه توجه همه رو جلب میکنه اینجوری مطمئن میشم خوش سلیقه م…