نامحرمانه رمان
دانلود رمان جدید 1403
دانلود رمان دچار  مهرن بدون سانسور

دانلود رمان دچار مهرن بدون سانسور بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان دچار از مهرناز ابهام با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

تا به حال برایتان پیش آمده که در ترافیک، با راننده‌‌ی ماشین جلویی، در آینه‌ی بغل ماشینش چشم در چشم شوید؟ قصه‌ی من و او از یک چراغ قرمز و یک نگاه تصادفی در آینه‌اش شروع شد و به جاهایی رسید که نمی‌دانم او دچار شد یا من….

خلاصه رمان دچار

به ظاهرش نمیخورد از خانواده ی فقیری باشد و گمان می کنم همیشه با ماشین شخصی پدرش سفر کرده اند که تجربه ی هواپیما ندارد. وقتی هواپیما بلند شده و در مسیر صاف و آرام قرار می گیرد نگاهش را از شیشه ی کوچک به ابرها میدوزد._خیلی قشنگه و هیچچیز قشنگتر از موجودی که کنارم نشسته نیست._گمرک بندرعباس دریاییه نه؟ _آره بندر. گمرک رجایی بندرعباس بزرگترین گمرک ایرانه. هفتاد درصد واردات کشور توی این گمرک انجام میشه تا پایان پرواز حرف دیگری نمی زنیم و وقتی در فرودگاه به سمت ماشین ها می رویم گرما بیداد می کند.در هتل ما را به اتاق هایمان که کنار هم است هدایت می کنند و قرار می گذاریم نیم ساعت بعد در لابی باشیم.هتلی که همیشه در سفرم به بندرعباس اینجا اقامت میکنم

و فکرش را هم نمی کردم که روزی دختری را با خودم به اینجا بیاورم.اتاق ها شبیه هم و بزرگ و دلباز است و وقتی چشمم به جکوزی در حمام می افتد ناخودآگاه لیلا را در آن مجسم می کنم. شبیه پری دریایی در آب. با آن بدن سفید بلوری و چشم های درشتش. سرم را تکان می دهم. نه! من در مورد او چنین فکرهایی ندارم.در لابی منتظرش هستم. به موقع می آید و از دور نگاهش می کنم که سر تا پا سفید پوشیده. من هم تیشرت سفید پوشیده ام با شلوار کتان کرم. به خودش و من اشاره می کند و با لبخند محوی می گوید _اینطوری کمی از گرما در امان می مونیم دقیق نگاهش می کنم. خوشبختانه هیچ آرایشی به جز رژ کالباسی ندارد و این برای جایی مثل گمرک که بیشتر مردها هستند خوب است.

مدل قشنگی شالش را دور سرش پیچیده و گردنش بیرون است. شبیه دخترهای کُرد است._اونجا که رسیدیم موهاتو کامل بذار تو، عینک آفتابی هم بزن درش نیار. رژتم پاک کنن می خواهم توی چشم باشد. حدس میزنم ناراحت شود و اعتراض کند ولی فقط میگوید _وقتی اومدنم انقدر دردسر داره براتون چرا منو آوردین؟ ته دلم می گویم “خودمم نمیدونم چرا آوردمت“سوار ماشین هتل می شویم و وقتی به گمرک می رسیم قبل از پیاده شدن شالش را کیپ می کند و عینک آفتابیاش را به چشم می زند. رژ لبش را نمی دانم کی پاک کرده و در عمرم دختری که مقابل اینگونه تذکرات لج نکند و اینقدر حرف گوش کن باشد ندیده ام. از این رفتارش عجیب خوشم می آید._فکر نمیکردم حرف گوش کن باشی.

دانلود رمان دچار مهرن بدون سانسور بدون دستکاری و سانسور

  • ادمین
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
  • مطلبی وجود ندارد !
  • مطلبی وجود ندارد !
مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
  • مطلبی وجود ندارد !
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نامحرمانه رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.