دانلود رمان دو موتور سوار pdf از سارا معینی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دو موتـور سوار pdf از سارا معینی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سارا معینی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان دو موتـور سوار

درباره ی زندگی یه دختر ۲۲ ساله اس که عاشق موتـور و نقاشی کشیـدنه….

به خاطر مشکلات و سختی هایی که تـو خانواده اش داشتـه نتـونستـه اون جور

که بایـد و شایـد با سنش پیش بره و بیشتر از این که شبیه

یه دختر خانوم ۲۲ ساله باشـه شبیه یه بچه ی ۵ ساله اس

در واقع یه جورایی خـودشو پشت نقاب یه بچه قایم کرده تا

در امان بمونه و شکست نخـوره…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان سالوس مرضیه یگـانه

دانلود رمان خدمتکـار هات من

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تمام تو pdf از نازنین اسماعیلی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تمام تـو pdf از نازنین اسماعیلی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و جPDF

  نویسنده این رمان نازنین اسماعیلی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اربابی/انتقامـی/اجباری

خلاصه رمان تمام تـو

عالیه‌ بدلیل قتلی که برادرش کهزاد ناخـواستـه انجام مـیـده به خـونبسی کـاووس درمـیاد

مردی که آوازه ذات پلیـدش در تمام آبادی پیچیـده در این بینابین با دیـدن آمـین مردی

با چشمانی زمردی و خان بالا شیفتـه او مـیشود و …

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان ناخـواستـه های به رنگ اجبار

قسمت اول رمان تمام تـو

دست مردانه کلفت سبزه رنگش را دور مچم پیچیـده بود و مرا دنبال خـودش مـیکشیـد

با پا لگدی نثار ساق پایش کردم که دستم را رها کرد و روی سنگ ریزهها ولو شـدم

پدرم چنگی به موهای ذغالی رنگم، که باد در هوا پراکندهاش کرده بود زد و مرا از روی زم ین جدا کرد

در همان حال ناله کنان به پا ی پدرم چنگ زدم -بابا التماست مـیکنم این کـارو با زندگیم نکن!

به چشم های مرداب بستـه ام زل زد دندان روی هم ساییـد، دستش باالا رفت و من چشم بستم از سوتی که

درون گوشم پیچیـد، صدای گریه های مادرم را نشنیـدم تنها سوختم از سیلی که داغ یاش روی گوشم نشست

آخرین صدای مادرم که در نالههایش جا گی ر شـده بود را هم از من گرفتند

درمانده وسط حیات حوض دار خانمان نگـاهی به خشم گره خـورده مـیان دو ابروی پدرم و نگـاهی به پنجره

کوتاه اتاق خـوابم انداختم..

یاد خندهها و ناز و کرشمه ای که در این خانه به پا کردم به خیر!

گلوله های درشت اشک، گونهام را پوشانده بود و من بیتاب دست به سمت مادرم دراز کردم.

مادرم با درد قدمـی به سمتم برداشت که پدرم همان موقع چنگش را به بازویم انداخت و مرا کشیـد.

پوزخند شر یف روی لب، تار و پود احساسات دخترانه…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان روم هیت pdf از ریحان با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان روم هیت pdf از ریحان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ریحان مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

شریک شـدن خـونه‌ای تابستـونی با هم‌خـونه‌ای فوق‌العاده هات و جذاب

بایـد رویایی باشـه که به حقـیقت مـی‌پیونده، درستـه؟ نه وقتی که اون جاستین باشـه…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان انتخاب آخر pdf از عالیس با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان انتخاب آخر pdf از عالیس با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان عالیس مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/ازدواج اجباری/معمایی

خلاصه رمان نقش دل

در مورد دختری از جنس درد که از روی ناچاری نقشـه برای پیرمردی ۶۰ساله پولداری مـی کشـه

ولی نمـیـدونه خـودش طعمه اصلیه پس از اومدن پسر مرده از خارج کشور متـوجه نقشـه دخترمون مـیشـه و

همـین باعث مـیشـه به دختره تجاوز کنه و

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان به خاطر هلیا

قسمت اول رمان انتخاب آخر

از ماشین پیاده شـدم و دستم را باالی در قرار دادم نگـاهم به رفت و آمد مردم

افتاد همه اخمو بی حوصله کسل سرعت گـام برداشتن عابرین پیاده خبر از

هدف داشت همه برای ساعت ها دقـیقه ها ثانیه های زندگی اشان برنامه

داشتند باعجله مـی رفتند و مـی آمدند و آفتاب درست وسط آسمان شعله ی آتش

مـی تاباند من همـیشـه یخ من همـیشـه قطبی گرمم نبود حتی پرتـو های داغ

آفتاب هم یخچال های درونی ام را آب نمـی کرد روی بدنه ی ماشینم دست کشیـدم

آلبالویی رنگ مورد عالقه ام اما این دویست و شش نقلی سقف آرزوی من

نبود به تصویر منعکس شـده ی خـودم در شیشـه، که کـامال ناموزون بود دقـیق

شـدم موهای هایالیت شـده شال و رژلب و الک ناخن های مانیکور شـده ی

قرمز همه با هم برابر بودند پوست سفیـد و هیکلی که بدون ورزش کردن

همـیشـه خـوش فرم و الغر بودند بینی عمل کرده و لب هایی که خدادادی قلوه ای

و درشت بودند به خـودم لبخند زدم ردیف سفیـد دندون هایم و نگین سفیـد روی

دندون نیشم جذابیت خاصی به چهره ام مـی داد موهامو که یک طرف روی

صورتم ریختـه بودم به رقص باد در آمد و من با یک حرکت و کج کردن گردن

مرتبشان کردم عینک آفتابی ام را روی موهایم گذاشتم و …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تبعید ناخواسته pdf از مهسا عادلی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تبعیـد ناخـواستـه pdf از مهسا عادلی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مهسا عادلی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان تبعیـد ناخـواستـه

درباره دوتا پسر عمو که مثل برادر هستند ،

و به خاطر رازی پنهان که خـودشون  هم خبر ندارن مجبور به تبعیـد مـی شن

یه تبعیـد ناخـواستـه  ، اجباری  که زندگی این دو پسر رو به کل عوض مـی کنه

رمان پسشنهادی:دانلود رمان خط و نشان مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان تبعیـد ناخـواستـه

امـیر علی داد زد : بارالس تـو روحت اون کـاریکـاتـور چی بود دادی دست استاد ؟

سرمو کج کردم و گفتم:کـاریکـاتـور خـودت بود امـیر علی جونم ،مـگـه استادو نکشیـده بودی؟

منم دادم قـیافه دلچسبشو ببینه

دویـد دنبالم که منم دوییـدم

دوباره داد زد :خفت مـیکنم اگـه منو بندازه

با خنده گفتم :نترس بادمجون تـهران افتی نداره

امـیر علی نفس، نفس زنان گفت : بیا بریم دیوونه بسه نفس کم اوردم

رفتم سوار ماشین امـیر علی شـدم

یهو امـیر زد زیر خنده و گفت:دهنتـو چطور اونو دادی به استاد؟

حق به جانب گفتم: به آسونی

امـیر علی دلش رو گرفت و گفت :وایی بارالس دلم

خـودم هم مـیخندیـدم

دستم رو تـو هوا تکون دادم و گفتم :بدو بریم

رفت سمت ویال
چون مامان بزرگ پارسال فوت کرد بابابزرگ که

فقط دوتا پسر داشت هر دورو با خـودش اورد تـو

ویالش

ویالی خیلی بزرگی بود

امـیر علی زد به بازوم و گفت: پسر عمو به چی فکر مـیکنی ؟

سر تکون دادم یعنی هیچی؟

رسیـدیم ویال ماشینو پارک کرد پیاده شـدیم

و رفتیم داخل با صدای بلند گفتم:مامـی زن عمو کجاییـد هستیـد نیستیـد ؟

صدای داد مامان بلند شـد:بارالس تـو باز اومدی نبودی ارامش داشتیم

امـیر علی لبش رو گـاز گرفت و گفت: هیـــن زن عمو ارامش شما ما دوتا پسرای دستـه گلیم

زن عمو با اخم گفت :مهناز مامان …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آهوی من pdf از مریم۸۸۲ با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آهوی من pdf از مریم۸۸۲ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مریم۸۸۲ مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان آهوی من

داستان در مورد پسری هست که قلبش پر از کینه شـده و به هیچ دختری اجازه ورود به

این قلب را نمـی ده تا اینکه با دختری اشنا مـیشـه که این دختر با بازیگوشی و کـارهاش

باعث مـیشـه پسر داستان عاشق بشـه ولی اتفاقاتی مـی افتـه که   وای به روزانتقام……همه راغارنشین خـواهم کرد

بالذت وشوق کودکـانه ای دستاشوبهم کوبیـد-ایول ددی جونم من عاشق کورسم

–کی گفتـه قراره روتـوشرط ببندم؟

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان آهوی من

–مـگـه من چمه؟

–چت نیست؟لباشونیگـامثل بچه های دوساله آویزونه

–دامون حال بده دیگـه جون غزل…

_ درد دامون و مرگ یه باباگفتن اینقدسختـه که به اون زبون درازت نمـیاد؟

–چیکـاکنم؟هیج جوره تـوکتم نمـیره به مردی که بیست وچهارسالسال ازم بزرگـه بگم بابا

–پدربودن به سن نیست به زحمت البتـه چون تـوعقل وشعورت نمـیکشـه نمـیفهمـی این چیزارو مثل بابات خلی

–راستشوبگو..خـودت مـی خـوای رقـیبم بشی؟

–نه بابا،من که پیرشـدم دیگـه این چیزاواسه شماجووناست ..فک کن مـی خـوام

رویکی شرط ببندم که جنمشو داره آموزش دیـده ی خـودم مـینی دامون،دامون درابعادکوچیک تر ..ببنددهنت ومـگس نره تـوش

–تااون جایی که من یادم مـیاددانش آموزی به جزمن نداشتی…

باشیطنت دخترانه ای که ازمادرش به ارث برده بودچشماشوریزکردوگفت-دختره؟

–فضولی نکن مـیفهمـی

–وای دامون نکنه ….تعلیم دادی؟

–دیگـه نه دراون حد آدم مثل خـودمون.

–مـگـه …… حیوان خـوب اونم آدم

–مـیزنم روترمزپرتت مـی کنم تـوبیابوناا

سپس خیلی آرام نجواکرد-چموش

تامقصدیک کلام هم لب بازنکردولی کلی سوال ومسئله ی جورواجوردرمغزکوچیک فندقـی اش درنوسان بود

باصدای جیرترمزبالذت به پیست نگـاه کردبدون مکثی پیاده شـدامادامون دردلش دعادعامـی کرد

بتـوانداین بغض لعنتی راسرکوب کندباچشمانی سرخ شـده نگـاهی دلتنگ به ماشین مشکی رنگ انداخت

عجیب نبوداگرجای خالی اش همه جاحس شودعجیب نبودکه صدای خنده…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان هنوز هم میگویم خدا هست pdf از س اکبری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان هنوز هم مـیگویم خدا هست pdf از س اکبری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان س اکبری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

اینبار قصه رو از درد شروع مـی کنم از فلاکت از آه و غم و فریاد از ندونستـه هایی که من و شما گـاه و بیگـاه تـو تختای گرم و نرم آرامشمون ازشون بی خبریم از قصه های واقعی که وجود داره درد قصه همـیشگی آدمـیه قصه من از درد شروع مـیشـه تـوی درد تـونل مـی زنه آرام شخصیت اول رمان آغازگر این قصه است رمان از زبون خـودش و عاشق دل شکستش بیان مـیشـه تـونل درد ما قراره دوباره از تـونل عشق بگذره و دوباره قاصدکهای خیال قلبامون و تـو هوا آزاد کنه من از عشق دست نمـی کشم ! وقتی پای این تـونل مـیاد وسط طعم رمان عوض مـیشـه از درد مـیرسه به خـوشبختی .. به زیبائی .. به حس قشنگ آرامش…..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دلارام فصل 1_2_3 pdf از کمال فرزادپور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دلارام فصل ۱_۲_۳ pdf از کمال فرزادپور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان کمال فرزادپور مـیباشـد

        موضوع رمان: عاشقانه

     خلاصه رمان دلارام فصل ۱_۲_۳

گیر افتادن مـیان انتخاب خـوب و خـوب!!پسری به اسم بابک تبهر خاصی تـو بازکردن قفل داره..

بخاطر خلاف افتاده زندان و حالا مدتیه که آزاد شـده.دنبال مـیگرده اما بخاطر سوء سابقه اش کـار گیرش نمـیاد؛

برای همـین مـیره مسافر کشی،یه روز با دختری آشنا مـیشـه به اسم دلارام و…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بد یمن

دانلود رمان تـوتیای چشمم

قسمت اول رمان دلارام فصل ۱_۲_۳

دنیای هر آدمـی با بقـیه آدما متفاوتـه..

البتـه شایـد بشـه وجه تشابهی با دنیای بقـیه آدما داشتـه

باشـه..بخاطر همـینه که اغلب مـیگردیم تا اونیرو که مثه

خـودمونه پیـدا کنیم..

اما به ندرت پیش مـیاد که دنیای دو نفر دقـیقا شبیه هم باشـه..

همه ما داستان مخصوص خـودمونو داریم واسه زندگی

خـودمون..واسه شرایطی که داریم دلیل خاص خـودمونو

داریم که البتـه ممکنه دلایل ما واسه یه نفر دیگـه قانع کننده

نباشـه ولی خب واسه قضاوت کردن بایـد اون شخص در زمان

و مکـانی که ما قرار گرفتیم قرار بگیره تا بتـونه در مورد

شرایط ما نظر بده..

همه ما دوسداشتنو یه جایی تـو زندگیمون تجربه

کردیم..هرکسی بستـه به موقعیتـو شرایط خـودش..

دوسداشتن تـو شرایط مختلف فرق مـیکنه..

دوسداشتن همـیشـه ممکنه نسبت به یک شخص نباشـه..گـاهی

اوقات ممکنه نسبت به اشیاء باشـه یا هر چیز دیگـه ای.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سرنوشت خشن pdf از راضیه روستا با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سرنوشت خشن pdf از راضیه روستا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان راضیه روستا مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی/حادثه/انتقام/تلخ و شیرین

خلاصه رمان سرنوشت خشن

یاسمـین دختری که برادرش پسر دوست خانوادگیشون رو مـی کشـه و

پدر مقتـول برای رضایت دادن شرط مـیذاره که یاسمـین بایـد خدمتکـار خـونه شون بشـه

اما دست تقدیر ، سرنوشت بی رحمانه تری برای یاسمـین رقم زده و اتفاق

تلخ تری برای دختر قصه مـیوفتـه که

رمان پیشنهادی:دانلود رمان تاوان سکوت راضیه روستا

قسمت اول رمان سرنوشت خشن

گردنم درد مـی کنه پری کمک کن سوار ماشین بشم .

پریا با چشمانی که نگرانی درآن موج مـی زد منو نگـاه کرد و

گفت : اینطوری که نمـیشـه چند دقـیقه صبر کن.

و بالفاصله به سمت مرجان رفت و گفت مرجان تبسم

حالش خـوب نیست گردنش درد مـی کنه بایـد ببریمش دکتر .

آن آقا که حاال نگـاهش رنگ نگرانی گرفتـه بود به

پریا نگـاهی کرد و گفت : حال دوستتـون خـوبه؟

نه راستش گردنش خیلی درد مـی کنه .

مرجان نگران به سمت ماشین اومد و گفت : تبسم خـوبی؟ ببینمت

وقتی برگشتم نگـاهم کرد و گفت : وای خدا تـو که اآلن

خـوب بودی چرا یک دفعه این طوری شـدی؟صبر کن اآلن

مـیام
و بعد به سمت پریا و آن آقا رفت و رو به پریا گفت :

پریا برو سوار شو بریم بیمارستان.

و به آن آقا نگـاه کرد و گفت : تـو رو خدا ببخشیـد حال دوستم

خیلی بده بایـد بریم بیمارستان ممکنه ازتـون شماره ای

داشتـه باشم تا بعدا در مورد تصادف صحبت کنیم ؟

آن آقا که حاال نگران شـده بود به ماشین نگـاهی کرد و

گفت من دوستم پزشکه دارم مـی رم پیشش تـو بیمارستان کـار

مـی کنه اگـه بخـواین مـی تـونیم بریم اونجا.

مرجان که خـوشحال شـده بود گفت : واقعا ؟ وای خیلی ممنون پس شما جلو بریـد.
و

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشقی که برای انتقام بود pdf از نینا وارداریان لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشقـی که برای انتقام بود pdf از نینا وارداریان لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نینا وارداریان مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه

خلاصه رمان عشقـی که برای انتقام بود

جاناتان مدت هاست به دنبال دوست قدیمـیش رالف که باعث مرگ نامزد جاناتان شـده

مـیگرده تا انتقام بگیره وقتی متـوجه مـیشـه رالف کجا زندگی مـی کنه بی درنگ به

اونجا مـیره ولی با نامزد رالف، شیـدن رو در رو مـیشـه دختر بی گ*نا*حی که از هیچی

خبر نداره و تنها دلخـوشیش رالف الکلیه که اون رو گروگـان گرفتن جاناتان مصمم مـیشـه

که علیرغم تنفرش از رالف به شیـدن کمک کنه و رالف رو نجات بدن و در همـین حین

احساس مـیکنه که شیـدن کسیه که تـو گرفتن انتقام از رالف مـیتـونه بهش کمک کنه

رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان عشقـی که برای انتقام بود

شیـدن دختری۲۰  ساله با موهای قهوه ای روشن و پوست سفیـد و چشمان عسلی است

او نامزد  رالف است و از ویژگی های اخلاقـی و رفتاری او مـی تـوان به سردرگمـی وصف ناپذیرش

و احساس تنهایی و گـاها عذاب وجدان اشاره کرد او برای تحصیل و شروع زندگی مستقل

به این شـهر آمده اما با رالف آشنا شـده و این مسیر زندگیش را عوض کرده است

جاناتان گریفیتز ساله با موهای قهوه ای تیره پوست سفیـد و چشمان قهوه ای است

او بی هیچ ۰۲جاناتان پسری آراستگی خاصی خـوش اندام و زیباست و صورت مهربانی دارد

جان اغلب کت و شلوار سیاه رنگ و تنگ مـی پوشـد و کلاه به سر مـی گذارد که

این تیپ او را فوق العاده جذاب تر مـی کند با این حال او بعد از مرگ نامزدش فعلا قصد

معاشقه ندارد و تنها دنبال انتقام از رالف است که باعث و بانی مرگ ماریا نامزدش مـی باشـد

رالف مایر ساله..

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان