دانلود رمان حس مبهم عشق pdf از هایده حائری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حس مبهم عشق pdf از هایـده حائری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان هایـده حائری مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان

شخصیت اصلی داستان سروناز تـوی خـونه ایی دو طبقه با خانواده عمش زندگی مـیکنه

خانواده سروناز برای زایمان خـواهر سروناز به اسپانیا رفتن و سروناز و برادر کوچیک تنها بالا زندگی مـی کنن

و البتـه سارا دوست و دخترعمه صمـیمـی سروناز هم اغلب اوقات اونجاست

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ساحل آرامش pdf از منیر مهریزی مقدم با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ساحل آرامش pdf از منیر مهریزی مقدم با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان منیر مهریزی مقدم مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان ساحل آرامش

داستان دختریکه در ابتدای نوجوانی با پسری نامناسب دوست مـیشود ولی خـوشبختانه

با بروز اتفاقاتی زود به اشتباه خـود پی مـیبرد و سعی مـیکند اشتباه خـود را جبران کند و

سخت مشغول درس وتحصیل مـیشود ……

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان باورم شکست

قسمت اول رمان ساحل آرامش

پاهايم از فشار کفشـها زق زق مي کرد.همانطور که به روي صندلي نشستـه بودم يک پايم را روي پاي ديگر انداختـه و

کفشم را درآوردم.با نفس کشيدن پايم خـود هم نفس عميقي کشيدم.مامان دست به زانويش گرفت و بلند

شـد.خطاب به من گفت:

پاشو مادر.بايد براي جمع و جور کردن اين همه ريخت و پاش از يک جايي شروع کنيم.

ناليدم و گفتم:

واي مامان جان تـورو خدا امشبه رو ولم کن.من الاقل تا فردا صبح بايد به اين پاها استراحت بدم.االن داشتم فکر مي

کردم چطور تا اتاقم برسم.شما مي گوييد پاشم جمع و جور کنم!!

خـوب حقتـه مادر.چقدر گفتمت اين کفش ها به دردت نمي خـوره گفتي اال بال که همينا.من تعجبم تـو چطوري از سر

شب با همين کفشـها اينقدر رقصيدي حاال به کـار کردن که رسيد نمي تـوني!!

از خريد کفش ها يادم آمد.مامان اصال به اين کفش ها راضي نبود ولي کلي قهر و ناز کردم تا باالخره رضايتش را

گرفتم قصدم اين بود که قدم را از آن چه هست بلند تر نشان بدهم و بزرگتر به نظر برسم.

عمو مصطفي که به صحبت هاي ما گوش مي داد خنديد و به مامان گفت:

اذيتش نکن زن داداش خستـه شـده.شما هم امشب کـاري نکنيد خيلي خستـه ايد.

به روي عمو مصطفي خنديدم.مامان کوتاه نمي آمد.

نه بابا الاقل بايد آشغالها را که جمع کنيم ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دروغ دو نفره pdf از فری بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دروغ دو نفره pdf از فری بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان  فری بانو  مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

جوون چه خـوشکلی تـو لامصب ..بیا بالا در خدمت باشیم

نگـاه دقـیقـی به چهرش انداختم

معلوم بود از اون دستـه پسرای خـوش گذرونه که خرجیش از جیب باباش مـیاد..

پوست نرم و براق دستاش و

نشون مـیـداد تا حالا دست به سیاه و سفیـد نزده و فقط دنبال خـوش گذرونی بوده

با صداش نگـاه از صورت شش تیغ و صافش گرفتم_پسند کردی عزیزم؟؟

پوزخندی زدم_بله..چجووورم..

خـودم کمـی به سمت پنجره خم کردم

که چنگی به یقه ام زد و منو بیشتر به جلو کشیـد

به سختی خـودم کنترل کردم تا با سر نرم تـو شیشـه

دستش از روی لباس روی سینه ام کشیـد

و اووم کش داری گفت

_سایزت عالیه…

لبخند چندشی زد_پس بپر بالا امشب در خدمتتـون باشیم بانو..

خـودم عقب کشیـدم

که دستش از دور یقم باز شـد

نامحسوس

نگـاهی به نیلا که چندمتر اونطرف تر تـوی ماشین نشستـه بود انداختم

که سری تکون داد

چشمکی زدم و سوار ماشین شـدم

نگـاهم به شـهر تاریک و شلوغ افتاد

و ادمایی هرکس واسه کـاری مـیـدویـد

و دختری از تـو ماشین کناری با اخم زل زده بود به ماشین ما

با نشستن دستی روی ران پام

ترسیـده شش متر بالا پریـدم

_هین..

رمان پسشنهادی:دانلود رمان ممنوعه مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان دروغ دو نفره

چپ چپ نگـاهش کردم_دارم فکر مـیکنم پسر به این خـوشکلی)خدا

نسیب نکنه کجاش خـوشکله(چه اسمـی بهش مـیاد؟؟

انگـار از تعریفم خـوشش اومده بود

ران پام بیشتر فشرد_جوون عزیزم اسمم رادمهر.. تـو چی

جیگرطلا..؟

از لحن حرف زدنش چندشم شـده بود_نیلو..

باز فشاري به ران پام اورد_اسمت هم مثل خـودت هات و زیباس

خانومـی

با عصبانیت دستش پس زدم

که متعجب نگـاهم کردبزور لبخندي زدم_

دستمالی تـو الان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان انتقام عسلی pdf از ماه بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان انتقام عسلی pdf از ماه بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان ماه بانو مـی باشـد

موضوع رمان:عاشقانه/غمـگین

خلاصه رمان

سرنوشت بازی های زیادی برای ماانسان هادرنظر گرفتـه
تـو این رمان هم یه بازیه انتقامـی شروع مـیشـه
انتقامـی که زندگیه همشون رو زیر و رو مـیکنه
دختر عاشق این قصه هم وارد بازی بد سرنوشت مـیشـه
بیگناه و بی خبر از همه جا ازش انتقام مـیگیرن! اونم انتقام چی///
و مهم تر از همه همراه کی؟ بهترین دوستش؟ مـگـه مـیشـه؟چجوری////
با بدی و انتقام شروع مـیشـه ولی////

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ایستاده مردن pdf از مبینا راد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ایستاده مردن pdf از مبینا راد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مبینا راد مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

پسرک قصه‌ی ما، تـوی زندگیش درگیر مشکلات فراوونی شـده. مشکلاتی که مواجه باهاشون، برای هیچ‌کس آسون نیست!

فکر مـی‌کرد که همه‌ی آدما، عاشقـی سرشون نمـیشـه؛ تا اینکه یه نفر وارد زندگیش شـد و نشون داد که اشتباه نمـی‌کرده. فهمـیـد که عشق تا منفعت هست، حسی زودگذره؛ مـگـه اینکه منفعت یه نفر، رسیـدن به عشق باشـه. پسرک، کسی رو داره که همـیشـه راه رو بهش نشون مـیـده؛ اما راهنمای راهش، مـی‌تـونه قفل بزرگ‌ترین کـابوسش رو براش باز کنه؟

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان نگار pdf از آرمین و عماد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان نگـار pdf از آرمـین و عماد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان آرمـین و عماد مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان نگـار

داستان برمـیگرده به زندگی پسری به نام سعیـد که وضعیت مالی خیلی خـوبی داره و

پدر و مادرش رو خیلی وقفتـه از دست داده .. سعیـد تـوی خـونه ی بزرگی زندگی مـیکنه

که مش قربون و دخترش نگـار به عنوان سرایـدار تـوی اون زندگی مـی کنند. نگـار همبازی دوران

کودکی سعیـد بوده و حالا که بزرگ شـدن از هم فاصله گرفتن و رابطشون ارباب و سرایـدری هست تا اینکه…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان رویای خام  مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان نگـار

دلم نمـیخـواست نیمچه غروری که داشتم پیشش و نابود کنم داشتم مـیرفتم که دستمو گرفت و

منو کشیـد تـو بغلش لعنت بهت که هنوزم عاشقتم سرم که رو سینش قرار گرفت همه چی یادم رفت

خیال کردم فرام همون فرامه و منم همون مایـدا یادم رفت که یروزی من تحقـیر

شـدم بخاطر حسی که نبایـد بوجود مـیومد و اومده بود.

مـیـدونستم اگـه یه دقـیقه دیگـه تـو بغلش بمونم اشکـام سرازیر مـیشن

خـودمو تکون دادم که از بغلش بیام بیرون که گفت:

تکون نخـور لطفا بزار یکم آروم شم لعنتی وقتی دیـدم

اون الدنگ بغلت کرده و تـو هیچی بهش

نمـیگی دیونه شـدم اصلا دلم نمـیخـواد هیچکس دیگـه

بجز من بغلت کنه اینو گفت و چنان

فشارم داد که حس کردم استخـونام له شـدن اروم ناله کردم که جری تر شـد و محکم تر

فشار داد واقعا داشتم مـیمردم که دندونامو فرو کردم تـو سینش و چنان گـازی گرفتم که

پرتم کرد عقب مرتیکه نفهم نمـیگـه چهار تا تیکه استخـون دارم اونم فشار مـیـده پودرم مـیکنه

دستشو گذاشت رو جایی که گـاز گرفتم و عصبی تـو چشام نگـاه کرد و

دندوناشو فشار داد رو همو غریـد یه دقـیقه بهت فرصت مـیـدم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بی سیم چی عشق pdf از زهرا بهاروند با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بی سیم چی عشق pdf از زهرا بهاروند با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان زهرا بهاروند مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

قصه یِ عشقـی در بحبوحه ی خـون و بویِ باروت است. قصه ی مَردی در دوراهی سختِ سرنوشت، بین مَرد بودن و عاشق ماندن! و چه کسی گفتـه که نمـی‌تـوان مردانه عاشق بود؟ همه‌ی قصه‌ها شروع و پایانی دارند. قصه‌ی من اما…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان یک سبد گل یاس pdf از نسرین ثامنی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان یک سبد گل یاس pdf از نسرین ثامنی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نسرین ثامنی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان یک سبد گل یاس

باغ پهناور و وسیعی که پوشیـده از گلهای الوان و درختان انبوه سر به فلک کشیـده بود

به وسیله ی نرده های نیزه ای سفیـد رنگی به حصار در آمده بود از ابتدای در ورودی

راه پهن و سنگ فرش شـده ای تا کنار عمارت اشرافی و زیبایی متعلق به خانواده ی

رادمنش بود ادامه داشت. مقابل در عمارت ،اتـومبیل رادمنش که ساعتی پیش مـیهمانان

خـود را از فرودگـاه مهرآباد تا به منزل رسانده بود دیـده مـی شـد…..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نیلوفر مرداب

قسمت اول رمان یک سبد گل یاس

کمـی دورتر در طرف راست ساختمان در مـیان باغچه ای پر از گل و سبزه که عطر آن با وزش مالیم نسیم شامه را

نوازش مـی داد،آالاچیق زیبایی قرار داشت که به سبک اروپایی ساختـه شـده بود و وسط آن مـیز مدوری به چشم مـی

خـورد. دو زن و سه مرد دور مـیز روی صندلی های مخصوص به خـود در حال نوشیـدن چای و خـوردن کیک بودند و در

همان حال با یکدیگر گفتگو مـی کردند.

خانم مـیزبان زن بلند باال و خـوش اندام و با تشخصی بود که با وجود کهولت سن هنوز رگـه های جذابیت و وقار دوران

جوانی در چهره اش

آشکـار بود.سیمای شادابش حکـایت از آن داشت که در جوانی زن زیبا و دلربائی بوده است .در جانب راست او دختر

برادر شوهر مرحومش نشستـه بود نامش ساغر بود و سنش از سی سال تجاوز نمـی کرد با این وصف به دلیل طرز

لباس پوشیـدن و نوع آرایشش همانند دختران بیست ساله به نظر مـی آمد در سمت دیگر خانم سال خرده که همه

ترجیحاً او را مادربزرگ خطا….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زندگی نامرئی pdf از شقایق با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زندگی نامرئی pdf از شقایق با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان شقایق مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان زندگی نامرئی

یسنا زنی که یک هفتـه بعد از ازدواج ،همسرش فوت مـی کند و او بعد

از آشنایی با مردی ثروتمند و متأهل پیشنهاد ازدواجش را مـی پذیرد.

و حالا بعد از گذشت بیست و پنج سال از این زندگی نامرئی

در یک شب همه چیز آشکـار مـی شود آن هم به بدترین شکل ممکن .

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان جام عقـیق مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان زندگی نامرئی

پشت پنجره سرتاسری سالن ایستاد و از اون ارتفاع تقریبا بلند به

شـهر پر دود و دم و آدم های پر از دغدغه ای که مدام در

رفت و آمد بودن نگـاه کرد.

این روزها او هم پر از دل مشغولی هایی بود که احتمالا بایـد تا آخر

عمر اونا رو به دوش مـی کشیـد زندگی در چشم به هم

زدنی روی مخـوفش رو بهش نشون داده و مثل زلزله ای مهیب

روی تن ظریفش آوار شـده بود . به خـوبی مـی دونست که

دیگـه هیچ وقت رنگ خـوشبختی رو نمـی بینه؛ اون هم نه تا

وقتی که تـوی خـونه ای سرد و غریب با مردی بیگـانه با قلبش ،

زندگی بی هدفی را آغار مـی کرد و محبوبش در جایی دیگـه

بدون او سیگـار به آتیش مـی کشیـد و دود غلیظ اش رو در ریه

خفه مـی کرد

حلقه شـدن دستی دور شونه هاش از افکـار در هم

پیچیـدش به دنیای غم انگیز این روز هاش پرتاب کرد .

به نیم رخ مرد کنارش نگـاهی انداخت انگـار هیچ رقمه نمـی تـونست

منکر اون همه جذابیت بشـه اما نمـی دونست چرا

نمـی تـونه کمـی هم شـده دل به دلش بده تا کمـی هم شـده

قلبش آروم بگیره و چرا نمـی تـونست اون چشم ها رو که ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان شب بی ستاره pdf از فریده شجاعی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شب بی ستاره pdf از فریـده شجاعی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فریـده شجاعی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان شب بی ستاره

الهه دختری از یک خانواده ی کـاملا مذهبی و سنتی است که به خاطر تعصب و سختگیری

بیش از اندازه ی برادرش و برای به دست اوردن ازادی بیشتر طالب زندگی غیر از انیست

که اکنون دارد و چون تمام مذهبی ها را مثل برادرش سختگیر تصور مـیکند پا روی علاقه اش

به عرفان (پسر دوست و همسایه ی قدیمـیشان ) که دوست صمـیمـی برادرش نیز هست

مـیگذارد و با پسری با تیپ و فرهنگی کـاملا متفاوت با خانواده اش اشنا و برای رسیـدن به

ارزوی دیرینه اش یعنی ازادی با اصرار و پافشاری زیاد با او ازدواج مـیکند ولی پس از مدتی

کوتاه پی به اختلاف شـدیـد فرهنگی و بی بندو باری بیش از حد همسر وخانواده اش مـیبرد و

هر روز با مشکل تازه ای رو به رو مـیشود

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان امانت عشق

قسمت اول رمان شب بی ستاره

سلام عزیز جون خستـه نباشی

حسام مادر را عزیز جون خطاب مـی کرد بین افراد خانواده فقط او بود که مادر را این گونه خطاب مـی کرد

همان لحظه نگـاه حسام روي زنبیل خریـد مادر ماسیـد و بعد با ناراحتی گفت : عزیز جون گفتـه بودم هر چی لازم

داري خـودم مـی خرم باز زنبیل دست گرفتی با این حالت رفتی خریـد؟

مادر لبخندي زد و گفت : این خریـد با خریـدهاي دیگـه فرق داره مادر این به نیت امام حسینه و از خـودش مـی

خـوام که شما رو برام حفظ شـده بگذریم از این حرفا ، حاج آقا مظفري کـارت داشت

مـی دانستم که مادر با این حرف مـی خـواهد حواس حسام را پرت کند حسام نفس بلندي کشیـد و گفت : چشم

عزیز جون الان مـی رم …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان