دانلود رمان شیطان هم گاهی اشک میریزد pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شیطان هم گـاهی اشک مـیریزد pdf از کمند با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان کمند مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

عشق برای تمام موجودات هستی ,هست…اما این یکی یکم ممنوعه…خب بهتره بگم این عشق خیلی ممنوعه…ولی دوتا عاشق ماممنوع بودن حالیشون نمـیشـه…همونطور که عشق دنیای شیرینی رو به همراه داره ممکنه باعث سختی های بزرگی بشـه …به دست اوردنش سخت ورسیـدن بهش لذت بخشـه…اما اگـه یه عشقـی ممنوع باشـه چی؟…اگـه فرشتـه داستان ما عاشق شیطان بشـه چی؟…فرشتـه کوچولومـیتـونی قلب سنگی شیطانو نرم کنی؟!!

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق و اسارت pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق و اسارت pdf از فریبا آرامـیان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان فریبا آرامـیان مـی باشـد

موضوع رمان:عاشقانه/طنز

خلاصه رمان

این داستان در مورد دختر مغرور اما شیطونیه به اسم مانیاس که سند قلبش شیش دونگ خـورده به نام پسری مغرور تر از خـودش به اسم مانی عشقـی ناب بین دختروپسر قصمون به وجودمـیاد ،به وجود اومدن این عشق ناب همانا وریشـه دادن عشق مانیا تـوقلب هیراد همانا
این عشق ممنوعه انقدر بزرگ وبزرگتر مـیشـه که یه مثلث عشقـی به وجود مـیاد و …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حباب خیال pdf از پریسا حصیری لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حباب خیال pdf از پریسا حصیری لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان پریسا حصیری مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان حباب خیال

 دلارام دختر کم سن و سال بلند پروازی که کنار خانواده ش احساس خفگی مـی کند و

وقتی مجبور با ازدواج با انتخاب پدرش مـی شود به طور قاچاقـی به کمک دخترعمویش

از ایران به آمریکـا فرار مـی کند و سالها از خانواده خبر نمـی گیرد تا بااینکه با دیـدن

پسرعمویش به دروغ مـی گویـد در آمریکـا ازدواج کرده است و گفتن به خانواده اش

سودی ندارد و این ازدواج صوری را با دوست آمریکـایی‌ش بنام دیویـد برگزار مـی کند

غافل از اینکه دیویـد واقعا عاشق اوست و ‌…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان حباب خیال

با انتـهای شانه قسمتی از موهای خرمایی جلوی سرش را از مقنعه بیرون مـی کشـد؛

قـیچی را در دستش تنظیم مـی کند و با لبخند مرموزی مشغول کوتاه کردنش مـی شود

دلارام، دلارام ای ذلیل نشی دختر با عجله موهای کوتاه کرده اش را در نایلون سطل

زباله پنهان مـی کند و با جلو کشیـدن مقنعه اش از در اتاقش بیرون مـی رود: چیه مامان؟

خب بذار آماده شم دیگـه مادرش با لباس چرک در آغوشش چشم غره ای به او مـی رود و

با صدای تیزش مـی گویـد: بابات از بس بوق زد مردم از خـواب بیـدار شـدن نفس تند و

کلافه ای مـی کشـد پا برهنه در حیاط شان مـی َپرد و چشم مـی چرخاند تا کتانی سفیـدش

را بیابد: مامان این کفشم کجاست؟ مادرش لباس را با حرص از آغوشش روی زمـین رها

مـی کند و پرده ی کوچک جا کفشی حیاط شان را کنار مـی زند: بیا بگیر برو تا رسوا نشـدیم

کفشش را به پا مـی کند و بندهایش را گره زده، دستش را به

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان مهمان ویرانگر پی دی اف Fateme.313 با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مهمان ویرانگر پی دی اف Fateme.313 با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان Fateme.313 مـیباشـد

موضوع رمان :پلیسی

خلاصه رمان:

دختری شاد و شنگول که به دلایلی وارد یک خـونه مـیشـه که اون خـونه دو تا شاخ شمشاد داره که یکیشون پلیسه یکشون خلاف و روانیو اتفاقاتی مـیفتـه که زندگی دختر شادمون و اقا پسرا عوض مـیشـه

پایان خـوشی داره…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق به شرط مرگ pdf آناهیتا قاسمپور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق به شرط مرگ pdf آناهیتا قاسمپور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان آناهیتا قاسمپور مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان عشق به شرط مرگ

داستان درباره دختری به اسم نفسه که بعد از ۱۲ سال خانوادش تصمـیم دارن

نقل مکـان کنناما این نقل مکـان باعث مـیشـه ادامه مسیر زندگی نفس همراه با یک گرگ باشـه

حالا دیگـه این نقل مکـان چی به سر نفس مـیاد در اخر مشخص مـیشـه/////

رمان پیشنهادی:دانلود رمان مات مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان عشق به شرط مرگ

زن یه خـورده عقل داشتـه باش اخه اینجا چی داره؟

دوازده سال نزدیک خانواده تـو بودیم حاال بیا بریم نزدیک

به کـار ما داره -من حرفم یک کـالمه من به این خیابون به این خـونه به این کوچه به این

ادما عادت کردم و به هیچمن سمت مامانت اینا نمـیام مامانت

فضوله تـو کـارمون دخالت مـیکنه -بابا اون بیچاره دیگـه پیر شـده دیگـه چ کـاری

عنوان نمـیام یه منطقه دیگـه

همـین طوری داشتم به حرفاشون گوش مـیـدادم که ببینم قضیه چیه که یه

لحظه به صدای جیغ بنفش مامان بهاااا اینجوری؟

حاال بهتر بهت بگم که من خـونرو قولنامه کردم مـیایی بیا نمـیایی نیا منو نفس مـیریم اونجا
خـودم اومدم

-ولی…م…من که هنوز خـونرو ندیـدمهمـین که شنیـدی!

داداشم گف خـونه خـوبیه! تازه سازه محلشم خـوبهچی؟؟؟؟؟؟¡¡¡¡

تصمـیم گرفتم از اتاق بیام بیرونمطعنم ببینی عاشقش مـیشی!

دخترم داریم مـیریم از اینجا! خـونرو نصف قـیمت فروختمچی شـده بابا؟

چ خبره اینجا؟ مامان چرا قـیافت اینجوری شـده؟

-امشب مـیبینیولی بابا کـاش ما خـونرو مـیـدیمدخترم مـیـدونم هول هولی شـد

ولی ما بایـد دیگـه جمع و جور کنیم دو هفتـه دنمـیـدونم چرا یه حسی داشتم معلوم نبود

خـوشحالم یا ناراحت رفتم لب پنجره اتاقم نشستم کوچرو نگـاه مـیکردم

یه لحظه یاد اون خاطرات کوچیکیم افتادم با بچه های کوچه بازی مـیکردیم

شیطنت های که وقتی راهنمایی بودم

با دوستام مـیکردم از ده سالگیم اینجا بودم و

دل کندن از محله ای که طی دوازده سال خاطرات منو مـیساختن یه

خـورده سخت بود که یه لحظه یه قطره اشک از چشام

جاری شـدو به زمـین فرود اومد به ساعتم نگـاه کردم ده دیقه

بود لب پنجره نشستـه بودم بهتر بود سریع تر حاضر شم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کاس pdf از غزل داداش پور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کـاس pdf از غزل داداش پور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان غزل داداش پور مـیباشـد

موضوع رمان : اجتماعی/عاشقانه

خلاصه رمان کـاس

خیال من تا حالا عاشق پاشِق نشـده بودم… یعنی اصلاً به زندگیِ مشترک و این حرف‌ها فکر نکرده بودم…

ولی وقتی تـو رو با اون مانتـوی گلبهی و روسریِ همرنگِ مانتـوت سر به زیر تـو خیابونِ امام دیـدم بندِ دلم پاره شـد…

اون لحظه به خـودم قول دادم که هر طور شـده به دستت بیارم هر طور شـده تـو رو تـو خـونه‌ام،

کنارم و تـوی آغوشم داشتـه باشمت! مـی‌دونستی که من هیچوقت زیرِ قولم نمـی‌زنم؟

بهار بود اما شکوفه نای پا گذاشتنِ به این خانه که هر روزَش آمـیختـه شـده بود با جنگ و دعوا را نداشت.

صدای عربده‌ی خروش چهار ستـونِ خانه را لرزاند:

-دِ مـگـه دستِ تـوئه دختره‌ی خیره سرِ؟

و پشتِ بندش صدای جیغِ خزان:

-آره! دستِ منه چون زندگیِ منه…من نمـی‌ذارم زندگی‌ام رو تبدیل به جهنم کنین…

طوری که هر روز آرزو کنم کـاش مـی‌مردم! به من چه که خُلود رو مـی‌کشن؟

بکشن! خربزه رو اون خـورده من بایـد پای لرزش بشینم؟

خُلود داد زد:

-هوی خـ…

با پرتاب دمپایی‌ای که مامان به سویش و برخـورد دمپایی به کتفش حرفش قطع شـد و ناباور گفت:

-اِ؟ مامان؟

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نمـیشود با چای مست شـد غزل داداش پور

قسمت اول رمان کـاس

مامان و دردِ بی‌درمان!…جز جیگر نگیری الهی نمک نشناس! سر خـواهرت بازی زدی بی‌غیرت؟

خـواهرت؟ وای، وای…من آخر از دست تـو سکتـه مـی‌کنم. وای خُلود وای!

حاج بابا با آن صدای پر صلابتش گفت:

-بسه! همتـون ساکت شین! اینجا حرفِ آخر رو من مـی‌زنم و حرفِ آخرم اینه که

خزان زنِ جسور آذری مـی‌شـه! حالا هم همتـون برین سرِ کـاراتـون…آخر هفتـه آذری مـیاد خزان رو نشون مـی‌کنه.

خزان با پرخاش جیغ زد:..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان نسیم بیگانه می وزد pdf از عارفه با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان نسیم بیگـانه مـی وزد pdf از عارفه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان عارفه مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

قبل از اینکه رمانو شروع کنم شخصیت های اونو نام مـیبرم و
معرفی مـیکنم

..نسیم دانشجوی پرستاری نوزده ساله نقش اول رمانس
..نیما مهندس عمران بیست و چهار ساله برادر نسیم
..محمد نوزده ساله پسرخاله ی نسیم دانشجوی پزشکی

ارشین:۲۰ساله دانشجوی صنایع شیمـی خـواهر ارشا

ارتان. :۲۹ساله جراح مغز و اعصاب

ارشام بیستـو پنج ساله دانش جوی قلب و عروق برادر ارتان

ارتام بیستـو دو ساله دانشجوی مغز و اعصاب برادر ارتان

ارام:بیست ساله دانشجوی پرستاری خـواهر ارتان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان پایگاه ویژه (جلد دوم) pdf از سارا هاشمی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پایگـاه ویژه (جلد دوم) pdf از سارا هاشمـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سارا هاشمـی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان پایگـاه ویژه (جلد دوم)

این  رمان  کـاملا  از  ذهن  نویسنده مـی باشـد و در زمان ما هیچ گونه واقعیتی ندارد

با ترس و شوک زده، چشم باز کرد تا مردمک های گشاد شـده اش ، خیره به سقف بماند

احساس کرد، صدای شبیه هق زدن از گلویش خارج شـد و بعد تـوانست نفس های

نامنظمش را هم بیرون بفرستد گویی، دست قدرتمندی روی سینه اش نشستـه بود

رمان پیشنهادی:دانلود رمان پایگـاه ویژه سارا هاشمـی 

قسمت اول رمان پایگـاه ویژه جلد دوم

و قلبش هر لحظه مچاله تر مـی شـد به زحمت بزاق نداشتـه ی دهانش را قورت داد

و از دردی که مـیان گلویش پیچیـد، چشم بست اتاق تاریک بود، اما به خـوبی مـی دانست کجاست…

جسارت بیشتری پیـدا کرد و زبان روی لب های خشک شـده اش کشیـد و با افتادن پلک هایش روی هم،

بازدمش را عمـیق بیرون فرستاد تا ضربان قلبش کمـی آرام بگیرند گرچه کـار راحتی نبود!

وباره هر چه دیـده بود، پشت پلک هایش شکل گرفت و هر لحظه تعجبش بیشتر از قبل شـد!

با ترس و تردیـد چشم گشود و با گرفتن از کناره ی تخت، آهستـه بلند شـد دردی

که به یک باره تا گردنش کشیـده شـد، یک لحظه تمام کـابوس را از ذهنش دور کرد

کمـی نیم خیز ماند تا شایـد درد هم دست از سرش بردارد اما ، بی تاثیر بود پاهایش را به آرامـی از تخت آویزان کرد

و بعد نشست کشوی کنار تخت را باز کرد و با برداشتن بستـه ی قرص مسکنش، نگـاهش به لیوان خالی افتاد

با آهی که کشیـد، دو قرص را بیرون آورد و همان طور بلعیـد کمـی گردنش را پایین انداخت

لینک دانلود به درخـواست نویسنده حذف شـد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سرابم تویی pdf از سحر بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سرابم تـویی pdf از سحر بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان سحر بانو مـیباشـد

        موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

     خلاصه رمان سرابم تـویی

سراب دختری که بخاطر چاقـی زیادش اعتماد بنفس پایینی داره و تـو زندگی زناشوییش موفق نیست و

برای قوی تر کردن خـودش عازم کره مـیشـه حالا برگشتـه و یه فرد موفقه و فصل جدیـدی از زندگیش آغاز مـیشـه ولی..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان پادشاه بی رحم

قسمت اول رمان سرابم تـویی

با قر و قمـیش شالمو روی سرم تنظیم کردم و دستـه ی چمدونم و گرفتم و دنبال

خـودم کشوندمش هیچ کس از اومدنم خبر نداشت از فرودگـاه خارج شـدم و به

سمت تاکسی های زرد رنگ رفتم و دربست گرفتم بسمت خـونه باغ … خیلی

هاشون برام مهم نبودن ولی عکسالعملشون برام مهم بود دلم مـیخـواست بدونم

واکنششون از دیـدن این سراب چیه برای این سراب بودن جون کنده بودم .

من دیگـه اون دختر دلشکستـه و نا امـیـد نبودم خـودم و ساختـه بودم نه فقط ظاهرمو

بلکه اعتماد به نفسمو ساختـه بودم خـودمو باور داشتم االن اگر تحقـیرمم مـیکردن

مـیتـونستم مقاومت کنم و حرفشون برام مهم نباشـه و تـوی روحیم تاثیر نزاره .

با رسیـدن به خـونه باغ کرایه تاکسی و حساب کردم و پیاده شـدم جلو رفتم وبه

عمارتی خیره شـدم که تـوش بزرگ شـدم و تـوسط بچه های فامـیل تحقـیر شـدم من

تـوی این عمارت نابود شـدم انقدر که مجبور شـدم اینجا رو رها کنم و برم اینجا

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان اولین روز جوانی pdf از نوشین توفیقی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اولین روز جوانی pdf از نوشین تـوفیقـی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نوشین تـوفیقـی مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه

خلاصه رمان اویلین روز جوانی

این داستان ماجرای دختری است که از مادربزرگ پدرش تنفر بسیار دارد و

همـین امر سبب مـیشود خانواده را ترک کند. اما …

رمان پیشنهادی:دانلود رمان رسوایی مهسا موحد

قسمت اول رمان اولین روز جوانی

خـون بینی اش بند نمـی آمد صورتش پر از خراشـهایی شـده بود که در جنگ تن به تن

چندین دقـیقه پیش با مادرش ایجاد شـده بودند و حالا بی بی داشت با پارچه هایی

که مرطوب بودند تمـیزشان مـیکرد گـاهی هم صدایش را مـیشنیـد که با عباراتی مثل الهی بمـیرم

وای ننه نه نه رولمـی برایش دلسوزی مـیکرد از این کلمه متنفر بود هر وقت دیگری هم که

بی بی آنرا بکـار برده بود به او اخم کرد و بعد اگر هم تـوانستـه بود یواشکی یک هیش و یا

دهاتی را هم در ملامتش بکـار برده بود..چی مـیشـد کرد او را بایـد مثل دستی که شکستـه و

وبال گردن شـده بود تحمل کرد اما به او چه که تحمل کند تحمل برای نسل او کلمه ای

تعریف نشـده بود تحمل معنی نداشت تحمل جایی در زندگی او نداشت تحمل قرار نبود

حتی به قـیمت مردنش وادارش کند که چیزی جز آنکه مـیخـواهد باشـد تحمل را هر چه بود و

هست قبل از او و نسلهای قبل تر از او تحمل کرده بودند مادرش پدرش و این بی بی که

همـیشـه خیال مـیکند بزرگترین و متشخص ترین بانوی روی زمـین است با آن صورت مچاله

شـده اش با آن دهان بی دندانش با آن دندان مصنوعی های کوچکی که آدم فکر مـیکند

آرواره های یک بچه را با دندان از حلقومش بیرون کشیـده اند و برای استفاده تحویل این پیرزن

داده اند با آن کلمات..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان