برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان چرخ و فلک pdf از جواد رادمهر با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان جواد رادمهر مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان چرخ و فلک
افشین پس از سال ها دوری با ترس از اینکه چه چیزی انتظارش را مـی کشـد به خانه ی پدری اش باز مـی گردد.
پس از رویارویی با همسرش از آنچه که در سالهای دوری اش بر خا نواده اش گذشتـه با خبر مـی شود
هنوز به روال جدیـد زندگی عادت نکرده که ملیسا به بهانه ی پروژه ی دانشگـاهی او را به جمع
دوستانش مـی برد. افشین در آنجا با دختر جوانی آشنا مـی شود و…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان گناه مـیکنم تـورا
قسمت اول رمان چرخ و فلک
چشمامو باز کردم همه جا تاریک بود.بوی نم آزاردهنده بود
ازدرد به خـودم مـی پیچیـدم.با تمام تـوانی که تـو وجودم
مونده بود فریاد زدمو کمک خـواستم!چیزی یادم نمـیاد
چیشـده!؟من برای چی اینجا هستم!؟
بعدا چند لحظه صدای پا به گوشم رسیـد،نزدیکو نزدیک تر
با صدای حرکت کلیـد تـوی قفل در به زحمت خـومو جمع و
جور کردم وبه دیوار تکیه کردم.با باز شـدن در شعاعی از
نور وارد اتاق شـد،دستمو باال آوردم تا جلوی نور رو که
چشممو اذیت مـی کرد بگیرم .
ردی جلوی در ظاهر شـد،قدی کشیـده،عضالتی ورزیـده وصورتی
پراز ریش با موهای پریشونی که روی پیشونیش
ریختـه بودو چشماشو پوشونده بود.
کم کم جلو اومد،خدای من چی مـیبینم احمد!!!
امکـان نداره اون که!!؟
اومد طرفمو چاقوی تـو دستشو گذاشت زیر گلوم. چی مـیگی لعنتی!؟
چرا خفه نمـی شی؟! هر کس دیگـه جای تـو بود
تا حاال مرده بود!! چقدر تـو سگ جونی؟!
افشین: برای چی منو آوردی اینجا؟ا من چی مـی خـواهی؟
خفه شو لعنتی،
افشن:با دستش موهاشو که مثل شاخه های
هرز درخت به هر طرفی رفتـه بودنو کنار زد.
حاال شناختی پیری،فهمـیـدی براچی اینجایی!؟
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید