دانلود رمان ازدواج به سبک اجباری pdfبا لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ازدواج به سبک اجباری pdf همـیشـه بهار با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان همـیشـه بهار مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان:

دختری از دنیای آزادی، بدون هیچ پایبندی به اصول و احکـام دینی،بی قـیـد و بند از هرگونه قانون، در خانواده ای که شایـد خدا رو از زندگیشون عملاً و علناً حذف کردن پسری با دنیایی کـاملا متفاوت، پایبند به تمام واجبات و احکـام دین و شرع ،زندگی ای که فقط و فقط با قانون و برنامه ریزی پیش مـی رود…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آسمان مشکی pdf نگاه با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آسمان مشکی pdf نگـاه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نگـاه مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

آوا دختری شیطون و پرانرژی است که در شرکتی مشغول به کـار مـیشود و آنجا با پسری  به نام سپهر آشنا مـی شود…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان باغ ممنوعه pdf از پردیس شریعتی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان باغ ممنوعه pdf از پردیس شریعتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پردیس شریعتی مـیباشـد

موضوع رمان :ترسناک

خلاصه رمان باغ ممنوعه

داستان درمورد دختریه که به باغ روبه روییشون مشکوک مـی شـه و

از سر شیطونی و کنجکـاوی مـی خـواد سر از راز این باغ دربیاره که

چرا همـیشـه درش با زنجیر و قفل بستـه اس؟ چرا تـو این سالها تا

حالا ندیـده کسی حتی یه بار واردش بشـه؟ اصلا داخل این باغ چی هست؟

وکلی سوال دیگـه که دختر نمـی دونستـه که پشت در این باغ چه اتفاق هولناکی درحال وقوعه و…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان باغ ممنوعه

-آخ جون!
از خـوشحالی کف دوتا دستامو به هم زدم و پریـدم هوا. بابا از حرکتم خنده اش گرفتـه بود.

بابا_خیلی خب حاال دختره ی گنده خجالت بکش مثل بچه ها باال و پایین مـی پره.

-آخه خیلی خـوشحالم خیلی وقت بود که دلم هوای باغو کرده بود. در ضمن دلمم واسه ی گلنار و الهه خانوم و حاج

حسین خیلی تنگ شـده.

مامان که از آشپزخـونه اومده بود بیرون گفت:

-راست مـی گـه منم خیلی دلم تنگ شـده براشون. خـوب شـد که برنامه گذاشتیم بریم باغ درستـه که امسال تنهاییم و خاله

اینا نیستن باهامون، ولی هم ما دلمون تازه مـیشـه هم الهه و حسین آقا.

یاد سال قبل افتادم که با خاله اینا رفتـه بودیم باغ. چه تعطیالت مسخره ای، با وجود اون رهای افاده ای اصال بهم خـوش

نگذشت چه خـوبه که امسال خاله اینا نیستن. از فکر خـودم خنده ام گرفتـه. بود که بابا گفت:

-پس وسایلو کم کم آماده کنیـد که پس فردا راه بیافتیم. هر چیزی که الزم داریـد برداریـد چون به احتمال زیاد نصف

تابستـونو اونجا بگذرونیم.

خـوشحالیم دو برابر شـد. من هیچ وقت از اون ده قد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زندگی دوباره pdf از شیوا همتی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زندگی دوباره pdf از شیوا همتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان شیوا همتی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان زندگی دوباره

آن روز هم باران مـی امد.قطرات کوچک آب از اسمان ابی فرو مـی چکیـد من از

دبیرستان به خانه برمـی گشتم.وارد کوچه ای شـدم که خانه ماد در انجا واقع شـده بود.

هوز چند قدمـی با خانه فاصله داشتم که صدایی مرا از حرکت باز داشت.

 خانم مـی بخشیـد

منزل اقای رحمانی در این کوچه است؟

نگـاهی به او کردم و با دست خانه مان را به او نشان دادم.او از من تشکر کرد و

به طرف خانه رفت و زنگ زد.بعد به سمت من نگـاه کرد که همانطور در چند قدمـی

خانه ایستاده بودم و او را نگـاه مـی کردم.سرم را پایین انداختم و به طرف خانه رفتم.

در خانه باز شـد.مادر نگـاهی به من و بعد نگـاهی به ان مرد کرد.من سلام کردم و

سپس وارد خانه شـدم.صدای مادر را مـی شنیـدم که از مرد جوان مـی پرسیـد منزل

چه کسی را مـی خـواهیـد با چه کسی کـار داریـد.به طرف اتاق رفتم و لباسهایم را

عوض کردم و پس از شستن دست و صورتم وارد آشپزخانه شـدم.برای خـودم چای ریختم و

در حالی که با یک لیوان چای وارد اتاق مـی شـدم،با صدای بلند گفتم:مامان کی بود؟

چه کـار داشت؟یکمرتبه ان مرد را دیـدم که درست رو به رویم روی مبل لم داده.

مرد غریبه سلام کرد و من در حالیکه از خجالت سرخ شـده بودم و

دست و پایم را گم کرده بودم جواب سلام او را داد..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان با یادت زندگی کردم

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق شیطان pdf از ملینا رمضان پور مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق شیطان pdf از ملینا رمضان پور مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان ملینا رمضان پور مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/ماورایی

خلاصه رمان عشق شیطان

سرنوشت ما و همه ی انسان های روی کره ی زمـین بستگی به یک نفر داره

کسی که مـیتـونه زندگی مارو به تنگنا بکشونه یا از بدبختی نجات بده

کسی که شیطان رو از تصمـیماتش منصرف مـیکنه

و سرانجام شیطان سجده خـواهد کرد.

دختری به نام هلنا شاهزاده ای گمشـده است که در هجده سالگی به این راز پی مـیبرد و طی سفری

مخفیانه به سرزمـینش از قدرت های ماورایی و سرنوشت شومش با خبر مـیشود.او مامور ازبین بردن

شیطان روی زمـین است!اما عشق داستان قصه را برهم مـیزند…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان پاراهور مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان عشق شیطان

ازﺻﺪاي ﭘﺮﻧﺪه ھﺎ ﻟﺐ ﭘﻨﺠﺮه ي اﺗﺎﻗﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ.ﻛﺶ و ﻗﻮﺳﻲ ﺑﮫ ﺧﻮدش داد و دراﺗﺎﻗﺶ را ﺑﺎزﻛﺮد و

ﺑﮫ ﺳﻤﺖ ﺑﯿﺮون رﻓﺖ.ﺑﻨﺖ ﺧﺪﻣﺘﻜﺎر درﺣﺎل ﻛﺸﯿﺪن آب از ﭼﺎه ﺑﻮد ھﻠﻨﺎ ﺳﻄﻞ رو ازش ﮔﺮﻓﺖ و ﺻﻮرﺗﺶ

را ﺷﺴﺖ.ﺑﺎد ﻣﻮھﺎي ﻣﺸﻜﻲ ﺑﻠﻨﺪش ﻛﮫ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻛﻤﺮش ﻣﯿﺮﺳﯿﺪ را ﻧﻮازش ﻣﯿﻜﺮد ﻗﺪﺑﻠﻨﺪ و ﻛﻤﺮ ﺑﺎرﯾﻚ

ﺑﺎ ﭘﺎھﺎي ﻛﺸﯿﺪه و ﭼﺸﻤﺎن ﻣﺸﻜﻲ و درﺷﺘﻲ داﺷﺖ ﭘﻮﺳﺖ ﮔﻨﺪﻣﮕﻮن و ﺑﯿﻨﻲ ظﺮﯾﻒ و ﻛﻮﭼﻚ و ﻟﺐ ھﺎي

ﺳﺮخ ﻧﺖ-ﺧﺎﻧﻮم ﺗﻮروﺧﺪا اﯾﻦ ﺷﺎل ﺑﻨﺪازﯾﻦ رو دوﺷﺘﻮن ﺑﺎﻧﻮ ﻣﻦ رو دﻋﻮا ﻣﯿﻜﻨﻦ ھﻠﻨﺎ -ﺑﺎز ﻛﮫ ﺷﺮوع ﻛﺮدي

ھﻮا ﺑﮫ اﯾﻦ ﺧﻮﺑﻲ!ﻣﺎ ﺗﻮ دﻟﮫ طﺒﯿﻌﺘﻢ!ﺣﯿﻔﮫ! ﻛﻔﺶ ھﺎﯾﺶ را درآورد و ﭘﺎ ﺑﺮھﻨﮫ ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺗﮫ ھﺎي ﺗﻤﺸﻚ ﻗﺪم

ﻣﯿﺰد ﺣﺲ ﻧﺸﺎط ﻛﻞ وﺟﻮدش رو ﭘﺮﻛﺮده ﺑﻮد ﺣﺲ ﯾﻜﻲ ﺷﺪن ﺑﺎ طﺒﯿﻌﺖ!ﭘﺪر را از دوردﺳﺖ ھﺎ دﯾﺪ!ﺑﺎ ﺧﻮد

ﮔﻔﺖ”ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻜﺎر ﺑﻮده”!دوان دوان ﺑﮫ ﺳﻤﺖ اﺗﺎﻗﺶ رﻓﺖ!ﺷﺎﻧﮫ اي را ﻛﮫ ﻣﺎدر ﻣﯿﮕﻔﺖ ﭘﺪرش ﺑﮫ او ھﺪﯾﮫ

داده ﺑﻮد را ﺑﺮداﺷﺖ و ﺑﮫ ﺳﻮی ﭘﺪر رﻓﺖ .ﺻﺪاي ﻗﻠﺒﺶ ﻛﮫ ﺑﮫ ﺗﻨﺪي ﻣﯿﺘﭙﯿﺪ را ﻣﯿﺸﻨﯿﺪ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﻲ آﻣﺪ

رﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾﺪه ﺑﻮد..

 

لینک دانلود به درخـواست نویسنده رمان برداشتـه شـد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان گرگ و میش pdf از استفانی مه یر با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گرگ و مـیش pdf از استفانی مه یر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان استفانی مه یر مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

ﺍﯾﺰﺑﻼ ﺳﻮﺍﻥ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﺠﺪّﺩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ
ﭘﺪﺭﺵ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﻼ ﺍﺯ ﻓﻨﯿﮑﺲ
ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺍﺳﺖ
.ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺧﺒﺮﯼ
ﻧﯿﺴﺖ .ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻼ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ
ﺍﺯ ﺣﺪ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ
ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﻼ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ
ﺑﯿﻨﻬﺎﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ
ﯾﮏ ﺁﻧﺴﺎﻥ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﻼ ﮔﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
.ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻧﯿﺰ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻼ ﺍﺳﺖ . ﻭﻟﯽ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﻥ
ﺁﺷﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻼﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺰﻩ
ﺧﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﻼ ﺣﺘﺎ ﺑﺎ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﯾﻦ
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﺪ ﻭ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻧﯿﺰ
ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺁﺷﺎﻡ ﮐﻨﺪ…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان فادیا pdf از ز_م_معجزه با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان فادیا pdf از ز_م_معجزه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ز_م_معجزه مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان فادیا

هم اکنون داستان دختری مغرور را مـی خـوانیـد که برای فرار از خلافکـاران به

مردی مسیحی و خشنی پناه مـی برد که شرط مرد برای محافظت

از او ازدواجی قرادادی است، اما آن مرد او را …

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان السای من

قسمت اول رمان فادیا

نگـاهی به ساعتم انداختم دوازده شب بود اما ساحل پر بود از ادمای رنگ وارنگ

از همه مدل تیپ و قـیافه …خیلیا داشتن شنا مـیکردن و خیلیا خندون دست

یکی رو گرفتـه بودن و با خنده قدم مـیزدن …بعضی ها هم بساط کباب و

قلیونشون به راه بود از هوای پاییزی لذت مـیبردن اما من وسط اینهمه طیف

شادی بی حوصله وعصبی نشستـه بودم و زل زده بودم به دریا …

ذهنم مثل موجای دریا این ور و اونور مـیرفت و واسه خـودش حرکت مـیکرد ..از

اون روزای قدیم و خـوش لب دریا با خـوانواده ام بگیر تا تـهدیـد ها و بی خبری

خـونواده ام از من … مقصر تمام اینها من بودم من با تمام ندونم کـاری هام.

باعث بیماری مادرم شـدم.

مادری که االن کیلومتر ها. دورتر از من تـو ایران در حال درمان. بود و من

نمـیتـونستم پیششون باشم نه من روش رو داشتم ،نه پدرم من. رو مـیبخشیـد و

اجازه مـیـداد …خـونواده ام طردم نکردن اما تنبیهم کردن ،تنبیه من. تنهایی و

دوری از پدر و مادر و خـواهرم. بود. اخ که چه قدر دلم برای دیـدنشون

پر مـیکشیـد،قطره ی اشکی از گوشـه چشمم

به پایین چکیـد .دستم رو دور زانوهام حلقه کردم و سرم. رو گذاشتم رو

پاهام.گریه ام رو پس زدم و فکرم به سمت حمود کشیـده شـد

حاال که تنها شـده بودم بیشتر از همـیشـه ازارم مـیـداد و دست از خـواستـه های

نادرستش برنمـیـداشت…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق اشتباه pdf از آمنه احمدی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق اشتباه pdf از آمنه احمدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آمنه احمدی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/غمـگین

خلاصه رمان عشق اشتباه

 دختری که برای ادامه تحصیل به تـهران مـیره روز اول با پسری به اسم امـیر آشنا مـیشـه

که از طرف خاهرش اومده که بیتارو عاشق خـودش کنه بیتا به امـیر دل مـیبنده شب

عروسی خاهرش عشقش با خاهرش مـی بینه و به فکر انتقام مـیوفتـه…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان باران را به آتش مـیکشم

قسمت اول رمان عشق اشتباه

بعداز خداحافظی با خانواده هام اون چمدون هارو تحویل

باربری دادیم…

سوار هواپیماه شـدیم انقدر خـوابم مـی اومد به فرشتـه گفتم:

-من مـی خـوابم رسیـدیم بیـدارم کن

فرشتـه با لحن بامزه گفت:

چشم غره رفتم، چشمام رو هم گذاشتم که خـوابم برد

تـو خـواب شیرین بودم که یکی

نیشگون از بازوم گرفت؛ با عصبانیت چشم هام باز کردم که فرشتـه

گفت:

– پاشو رسیـدم

اگـه داخل هواپیماه نبودیم دخل شو مـی آوردم خخخ.

زود بلند شـدم باهم رفتیم بیرون اخ جون من همـیشـه دوست داشتم بیام

تـهران

اخه ما رشت زندگی مـیکنیم

بابا نمـی ذاشت بیام تـهران

االنم که دانشگـاه قبول شـدم این قدر اصرارش کردم که بالخره قبول

کرد

با داد فرشتـه به خـودم اومدم:

-کجایی بیتا!؟

اخم کردم با اخم گفتم:

مها چتـه نکبت ترسیـدم ،چرا داد مـی زنی نکبت خـودتی،

دوساعتـه دارم صدات مـی کن -خب چیه کـار داشتی

گوای بابا کجای تـو دختر

-همـین جام، خخخ خـوب بگوای بابا کجای تـو دختر!

فرشتـه چشم غره رفت گفت:

از فرودگـاههیچی بریم خـونه.

تاکسی گرفتیم رفتیم خـونه که بابا عمو )بابای فرشتـه(برامون گرفتن

چمدون هارو با زحمتی زیاد بردیم داخل خـونه با دیـدن خـونه دهنم باز

موند فرشتـه هم همـینطور انقد خـونمون قشنگ بود که نگو

انقد قشنگ بود، که یه ساعت داشتم بهش نگـاه مـی کردم ،دیوارا با کـاغذ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق معلم pdf از سهیلا زاهدی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق معلم pdf از سهیلا زاهدی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سهیلا زاهدی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/تراژدی/اجتماعی

خلاصه رمان عشق معلم

داستان درمورد دختری به اسم فرنوش که فقط ۱۷ سالشـه۰اما بخاطر اینکه بتـونه ادامه‌ی

 تحصیل بده با مردی که از خـودش ۱۰ سال بزرگتره نامزد مـی‌کنه! در این بین فرنوش قصه‌ی ما

بخاطر ازدواج اجباری که داشت این مرد رو بختک زندگیش مـی‌دونه  اما این بین

اتفاقایی مـی‌افتـه که نظر و دیـد فرنوش به این مرد عوض مـی‌شـه

باحرص داشتم به حرف‌های مامان گوش مـی‌دادم؛ با عصبانیت گفتم:

رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان عشق معلم

 مامان، مـگـه مامان‌بزرگ جزء من نوه‌ی دیگـه‌ای نداره که، من رو مـی‌خـوای بفرستی پیشش

مامان که درحال ابکش کردن برنج بود؛ با حرص سرش رو برگردوند سمتم و گفت:

 نخیر خداروشکر ۶ تا نوه جز تـو داره؛ اما مشکل اینه که، هر ۶ تایه اونا پسرن و

نمـی‌تـونن ازش به خـوبی مراقبت کنن درکت کجا رفتـه بچه

 به من چه اخه دوست ندارم برم همـین که گفتم

بعدم با حرص ازجام بلند شـدم و به‌سمت اتاقم رفتم

اون‌قدر عصبی بودم که دوست‌داشتم؛ همه‌ی دکور اتاقم رو بیارم پایین و بشکنمش

باحرص به سمتـه تختم رفتم و گوشیم رو، از روش برداشتم

با روشن کردن صفحه‌اش و دیـدن تعداد تماس‌های بی‌پاسخ؛ مغزم سوت کشیـد ۶۰ تماس بی پاسخ از بَختَک داشتم

باز زنگ زد؛ که گوشی رو خاموش کردم و جوابش رو ندادم خـودم امروز به اندازه‌ی کـافی،

چوب خطم پر شـده بود؛ اینم زنگ مـی‌زد به من، که بیشتر یورتمه بره رو اعصابم

روی تختم نشستم و دستم رو، بردم لای موهام و چنگشون زدم دلیل این همه

اصرار مامان رو نمـی‌دونستم چیه چرا مـی‌خـواست من برم

 این‌قدر فکر کردم و حرص خـوردم، که سرم درد گرفت

روی تخت دراز …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان وادی عشق و گناه pdf از م.پریزن با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان وادی عشق و گناه pdf از م پریزن با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان م پریزن مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/تلخ/غمـگین/انتقامـی/ازدواج اجباری

خلاصه رمان وادی عشق و گناه

داستان درباره ی دختری به اسم شیون که عاشق پسری مـیشـه که

هیچ علاقه‌ای به او نداره شیون که پدرش را از دست داده و چندی است

مادرش نیز ازدواج کرده به شـدت احساس تنهایی مـی‌کند؛ از این رو

تصمـیم مـی‌گیرد برای تنبیه شاهرخ با یکی از خـواستگـارانش ازدواج کند و…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تله پاتی

دانلود رمان ناقوس مرگ

قسمت اول رمان وادی عشق و گناه

شیون به ارامـی سرش را از روی کتاب شعر برداشت به

فضای سرد و خاموش پرک که پاییز همه ی هستی اش را

ربوه بود،دیـده دوخت نگـاهی به دوسوی پارک انداخت و با

وقوف به اینکه هنوز روح تازه ای بر آن جمع افزون نشـده

است،به خـواندن ادامه ی شعری که هر کـالمش را چنان

حس مـی کرد که انگـار از قعر وجودش بر مـی خاست،ادامه

داد صدایش را اندکی باال برده بود و از سر حرص مـی خـواند

سایه ای که تا به در افتد

من هراسات بدوم بر در

چون شتابان گذرد سایه

خیز گردم به در دیگر

همه شب در دل این بستر

جانم آن گمشـده را جویـد

زین همه کوشش بی حاصل

عقل سرگشتـه به من گویـد

زن بدبخت دل افسرده

ببر از یاد دمـی او را

این خصا بود که ره دادی

به دل آن عاشق بد خـو را

آن کسی را که تـو مـی جویی

کی خیال تـو به سر دارد

بس کن این ناله و زاری را

بس کن او یار دگر دارد

بغضی ناخـوانده راه گلوی شیون را بست؛بغضی که تنها

عشق لوث شـده اش مسبب آن بود بسختی بغضش را

فروبلعیـد و نگـاهی گذرا به آسمان خاکستری پارک..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان