دانلود رمان راز_مرگ بدون سانسور

دانلود رمان راز_مرگ رایگان

دانلود رمان #عاشقانه #پلیسی #معمایی راز_مرگ اثری بینظیر از تمنا زارعی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : راز_مرگ

تعداد صفحه : 632

نویسنده : تمنا زارعی

ژانر : #عاشقانه #پلیسی #معمایی

دانلود رمان com جدید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

راز_مرگ خلاصه رمان

روایتی جذاب از زندگی مهتاب که پدر و مادر خود را در نوزادی از دست داده و از خواهر دو قلو ی خود دور میماند و با عموی خود یه ایران می آید، حالا در سن ۱۹سالگی سالار پسر عموی مهتاب که سرگرد نیروی انتظامی است و همسر خود را از دست داده و اکنون مهتاب برای نگهداری از فرزند سالار با او ازدواج میکند، بعد از ۷سال خواهرش ماریا به ایران می آید و رازهای …

گوشه ای از رمان راز_مرگ

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 14 هزار تومان

دانلود رمان ازدواج توتیا اثر نیلوفر قائمی فر بدون سانسور

دانلود رمان ازدواج توتیا از نیلوفر قائمی فر نگارش قوی

دانلود رمان #عاشقانه #اجتماعی ازدواج توتیا اثری بینظیر از نیلوفر قائمی فر رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : ازدواج توتیا

تعداد صفحه : ۴۴۲

نویسنده : نیلوفر قائمی فر

ژانر : #عاشقانه #اجتماعی

دانلود رمان آژمان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ازدواج توتیا خلاصه رمان

گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه، نمیدونی عکس العملت عاقلانه است یا نه، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره، نفرتت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونتو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینه جویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…!

وقتی دل آدم سیاه بشه چشماش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت، مثل عشق، مثل عقل…!

گاهی میدونی داری راه رو اشتباه میری، زجر میکشی ولی میگی غرورمو شکوندن، فکر میکنی با لجبازی داری تلافی میکنی ولی خبر نداری که لجبازی تو زندگی چاقوی دولبه است، هر وَرِشُ که بگیری دست خودتم میبره!

من توتیا دختر کوچیک جعفرآقا درست عین عقل کل خونواده همیشه حرفام و تصمیماتم درست بود اما یه امتحان کوچیک یه تصمیم بزرگ یه غرور کاذب، زندگی منو زیر و رو کرد اونقدر که یه توتیا شد و یه آینه عبرت…

گوشه ای از رمان ازدواج توتیا

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نور نژاد

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد نگارش قوی

دانلود رمان عاشقانه طنز بوسه بر گیسوی یار اثری بینظیر از شیرین نور نژاد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : بوسه بر گیسوی یار

تعداد صفحه : ۳۸۱۵

نویسنده : شیرین نور نژاد

ژانر : عاشقانه طنز

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار با لینک مستقیم به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

بوسه بر گیسوی یار خلاصه رمان

دو همسایه با دو دنیا و عقیده متفاوت! یه دختر قرتی و باکلاس که زندگیش نظم خاصی داره. و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحاتشه.  امااا هردو به یه چیزی عقیده دارن. اونم اینکه میتونن اون یکی رو به زانو دربیارن!! و از اون خونه که حق خودشون میدونن فراری بدن . سر کینه و لجبازی باهم ازدواج میکنن. هیچکدوم قصد کوتاه اومدن ندارن و هر راهی رو میرن تا اون یکی کم بیاره. اما در آخر به جایی میرسه…

گوشه ای از رمان بوسه بر گیسوی یار

ساعت هشت صبح با شنیدن صدای پیام گوشی چشم باز میکنم باز هم… خودش است! _میای پاشو بیا بریم. از کارش وا مانده ام! واقعا نمی‌فهمد که با من چه کرده؟!! چطور می تواند انقدر وحشتناک باشد؟! ویران کند و اصلا به یک ورش هم نیاورد چطور همه چیز برایش تا این حد بی اهمیت و مسخره است؟!!

گوشی را روی حالت سکوت میگذارم و چشم میبندم… تا بار دیگر بغض نکنم. که میکنم! برایم اهمیت دارد بوسه ی وحشتناکی بود… حرف های خُرد کننده ای بود… چطور بی تفاوت باشم؟! هر چقدر هم حورا باشم و نخواهم کم بیاورم، اما اینبار به قدری سخت و سنگین است که نمیتوانم واقعا دیگر توان ندارم که همچنان بخندم و به روی خود نیاورم و با روی باز از او و این بازی استقبال کنم دیگر توان ندارم باهاش رو در رو شوم و نفرت و دل شکستگی ام را پنهان کنم. ساعت نه صبح… زنگ در خانه به صدا درمی آید. خودش است؟!

رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد

چند تقه به در میخورد و صدای بیخیالو بلندش می آید: -هي حوری… من دارم میرم شرکت، اگه میخوای بیای سیم ثانيه حاضر شو بپر پایین… دو مین بیشتر صبر نمیکنم! وقتی فقط مات و مبهوت به در بسته نگاه میکنم، او دقیقه ای دیگر به در می‌کوبد و میغرد: اه توام بابا عنشو در میاری… گورت میای یا نه؟!! چقدر طلبکار …

دانلود رمان میراث یاس اثر سیما نبیان منش بدون سانسور

دانلود رمان میراث یاس رایگان

دانلود رمان عاشقانه , انتقامی , ایرانی , بزرگسال میراث یاس اثری بینظیر از سیما نبیان منش رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : میراث یاس

تعداد صفحه : ۳۳۶۲

نویسنده : سیما نبیان منش

ژانر : عاشقانه , انتقامی , ایرانی , بزرگسال

دانلود رمان apk به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

میراث یاس خلاصه رمان

درباره دختری به نام یاس که از طریق دوستش برای کار تو هواپیمای مردی به نام میراث به دیدن اون میره که …

گوشه ای از رمان میراث یاس

دالی، سلام بچه ها، من اومدم باز اومدم، با یه رمان جذاب دیگه اومدم. اسم رمان چیزی نیست جزء میراث یاس. بلههه اسم رمان میراث یاسِ که نویسنده اش هم خانوم سیما نبیان منشِ. وقتی این رمان رو میخوندم پیش خودم گفتم وای چه قلم روانی داره خانوم نبیان منش. واقعا از نوع نوشتنش خوشم اومد و تو خوندنش راحت بودم. یه چیزی دیگه هم به سمع نظرتون برسونم که داستانش واقعا متفاوت با داستان های عاشقانه دیگه ست. بله لو دادم ژانرش عاشقانه ست که نویسنده ماهرش چاشنی انتقام هم قاطیش کرده . و این ویژگی ها باعث شده از خوندن این رمان کیف کنید و حسابی راغب‌تر و مشتاق تر بشید، که آیا این نویسنده کتاب های دیگه ای هم نوشته یا نه. باید به یه نکته دیگه هم اشاره کنم که تعداد صفحات این کتاب بالای ۳۰۰۰ تا صفحه اس، اما سر سری رد نشید و به خاطر تعداد صفحات زیادش جا بزنید. بلاخره رمان دیگه نه برگ چغندر. باید اینا بگم بهتون از یه رمان صفحات زیاد انتظار میره نه اینکه طرف با چهارتا صفحه اسم کتابش رو بزاره رمان عاشقانه. من که از این رمان واقعا خوشم اومده و به کسانی که رمان بازن پیشنهاد میدم حتما از خوندن این رمان قافل نشن. قول میدم با خوندنش بهترین سرگرمی رو برا خودتون رقم بزنید و از خوندن اون پشیمون نشید . به امید دیدار تا معرفی یه رمان دیگه بهتون.

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 20 هزار تومان

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری نگارش قوی

دانلود رمان هم دوست هم دشمن pdf

دانلود رمان عاشقانه هم دوست هم دشمن اثری بینظیر از هلیا عسگری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : هم دوست هم دشمن

تعداد صفحه : 1231

نویسنده : هلیا عسگری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان هم دوست هم دشمن بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

هم دوست هم دشمن خلاصه رمان

روایت مواجه‌ی دو آدمی که هر دو درد دیده و زجر کشیده‌اند. یکی دست گذاشته روی زانوهایش و ایستاده و یکی، تا زانو فرو رفته در باطلاق درونش. این‌دو برای نجات خود از خود، برخلاف تصمیم غرورشان، ناخودآگاه دست به سوی هم دراز میکنند..

گوشه ای از رمان هم دوست هم دشمن

دانلود رمان بازگشت طیطو pdf

دانلود رمان بازگشت طیطو اثر سرو روحی نگارش قوی

دانلود رمان عاشقانه انتقامی بازگشت طیطو اثری بینظیر از سرو روحی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : بازگشت طیطو

تعداد صفحه : 2970

نویسنده : سرو روحی

ژانر : عاشقانه انتقامی

دانلود رمان همخونه اجباری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بازگشت طیطو خلاصه رمان

نگارین جوان شیر ، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دو نفره با خواهرش را به دوش میکشد ، در یک پرنده فروشی کار میکند  و با درآمد ناچیزش زندگی اش را می گذراند ، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن  دچار یک چالش بزرگ می شود …  مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک می بیند ، مهره هایش را آماده ی مبارزه میکند و تمام تلاشش برای  کیش و مات کردن شاه را به کار میگیرد .بستگی دارد از چه زاویه ای ، به مهره های چیده شده در صفحه ی شطرنج نگاه کرد!  پیاده ، مهره‌ ای بسیار مهم برای مبارزه است،  این مهره در حالی که جابه‌ جایی محدودی دارد و مهره‌ ای کم‌ ارزش شمرده می‌شود ، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.

پایان باز !

گوشه ای از رمان بازگشت طیطو

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 15 هزار تومان

دانلود رمان میراث هوس از مهین عبدی به صورت pdf

دانلود رمان میراث هوس اثر مهین عبدی نگارش قوی

دانلود رمان عاشقانه میراث هوس اثری بینظیر از مهین عبدی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : میراث هوس

تعداد صفحه : 831

نویسنده : مهین عبدی

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان میراث هوس اثر مهین عبدی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

میراث هوس خلاصه رمان

تصمیمم را گرفته بودم! کنارش ایستادم و به او نگاه کردم. انگشتانم دستانش را لمس کردند و صورتم را به او نزدیک کردم. بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی ارتباط داشته که…! باورش نداشتم این حقیقت تلخ را اما… حالا من هم مثل خودشان بازی می‌کردم! -فکر نمی‌کردم ارتباط با تو انقدر از نزدیک خوب باشه! انقدر نزدیک و دور از اون تماسای تصویری و چت‌هامون! تکانی خورد و دست روی دست‌هایم گذاشت …

گوشه ای از رمان میراث هوس

وارد اتاقم شده و قبل از هر کاری شماره یگانه را گرفتم. -بگو.در اتاق را بسته و نفس عمیقی کشیدم و بعد رها کردن نفس حبس شده ام گفتم: به کجا رسوندی؟بیخیال و خونسرد جوابم را داد: چی رو؟چشمانم را گرد کردم: همون فیلمارو!نچی کرد: داره درست میشه دیگه.با تردید و نفسی که به یکباره تنگ شده بود پرسیدم: یعنی چی که داره درست میشه؟ به کی دادی درست کنه؟ مگه… مگه خودت درست نمی‌کنی یگانه؟

کمی مکث کرد: خب یعنی دادم به مسیح اوکی کنه…نمی‌دانم نفس می‌کشیدم یا نه اما باور حرفی که یگانه زده بود را نداشتم.فیلمی که درونش من به نمایش درآمده بودم آن هم نه با وضع مناسب دست مسیح برادر یگانه بود؟

مسیحی که من با او نشست و برخاست کرده و رفت و آمد داشتم؟به زحمت کلمات را از میان لب‌هایم بیرون ریختم: تو… تو چیکار کردی یگانه احمق؟ الان… الان مسيح ببینه… چه فکری در مورده من می‌کنه؟وای یگانه… برو تا دیر نشده… برو بگیر ازش خواهش می کنم!صدای او هم دردمند بود: بخدا تقصير من نیست کمند داشتم برات می‌زدم …

دانلود رمان نوشیکا رایگان

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند نگارش قوی

دانلود رمان عاشقانه نوشیکا اثری بینظیر از نساء حسنوند رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : نوشیکا

تعداد صفحه : 2847

نویسنده : نساء حسنوند

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان رایگان برای موبایل به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نوشیکا خلاصه رمان

خلاصه رمان: امروز بار جدید سفارش دادم، حول‌ و‌ حوش ساعت ۱۱ میرسه در مغازه. یاسر حواست جمع باشه بار ابریشمه، کم و کاستی پیش نیاد… آره خودمم هستم، تا نیم ساعت دیگه برمی‌گردم، فقط اگه زودتر از من اومدن تو حواست باشه. پیچید تا پله‌ های حجره‌ی حاج صابر رو بالا برود که با دیدن موتوری که با سرعت به سمتش می‌آمد و شیشه‌ای که در دستش بود، حرف در دهانش ماسید. نمی‌دانست ماجرا چیست، فقط متوجه شد آن دختر چادری با مشمای پر آبی که دو ماهی قرمز داخلش بود و چند قدمی با او فاصله داشت، هدفشان است.

گوشه ای از رمان نوشیکا

چرا به صورتش نگاه نمیکرد؟ رفتار دخترک درست از بعد عقد تغییر کرده بود تمام برخوردهایشان را مرور کرد در همه حالت دخترک جسور بود و پر سر و زبان نگاهش جسارت داشت و بی پروا بود. چه چیزی تغییر کرده بود که این گونه نسبت به او جبهه گرفته و حتی به صورتش نگاه نمیکرد؟! ذهن درگیرش جمله ی آهو را هلاجی نکرده بود که او به قصد ترک اتاق از کنارش گذشت و یاسین ناغافل بازویش را گرفت.آهو هراسانه چرخید و بدون اینکه مهلت کاری به یاسین بدهد با شدت بازویش را از دست او کشید. چی… چیکار میکنید؟! رنگش به گچی دیوار رفته بود و یاسین را در بهتی بدتر از قبل فرو برده بود. گیج در را بست که تا زمانی که تکلیفشان را روشن نکرده کسی مزاحم نشود و نفهمید چطور دل دخترک بیچاره را آشوب کرد. ضربان قلبش اوج گرفت و دستانش از ترس یخ زد. وقتش رسیده بود؟ یعنی صبرش تا همینجا بود؟عقب عقب رفت و با تته پته گفت: چرا… چرا در رو بستید؟ بازش… بازش کنید. جمله ی آخر را با التماس نالید و چشم های یاسین از تعجب گرد شد. در عجب بود از رفتارهای آهو قدمی جلو رفت و با شک پرسید چیزی شده آهو خانوم؟ من کار اشتباهی کردم؟ ای آهو خانوم و درد چرا رهایش نمی کرد؟ کم مانده بود اشکش در بیاید. در رو باز کنید. توروخدا. ابروهای یاسین به پس کله اش رسیده بود. این چه رفتاری بود؟!پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 25 هزار تومان

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) از مریم روح پرور (کمند) نگارش قوی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) از مریم روح پرور (کمند) pdf

دانلود رمان عاشقانه اجتماعی رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثری بینظیر از مریم روح پرور (کمند) رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

تعداد صفحه : 8959

نویسنده : مریم روح پرور (کمند)

ژانر : عاشقانه اجتماعی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) خلاصه رمان

آهیر، با سنِ کَمِش بزرگِ محله است، در شب دامادیش، عروسش مرجان را میدزدن و در پارک روبروی خانه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش آهیر در محل میماند تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل او را پیدا کند، آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکند ولی کسی از شغل اصلیش خبر ندارد، حالا پروا خبرنگارِ سرتقی که به تازگی همسایه آتش شده، از قضا دل آهیر را برده ولی …

گوشه ای از رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

با رفتن آهیر مرجان لبخند زد، فکر نمی کرد با وجود آن اتفاق ها، چنین عروسی برایش بگیرند، عروسی که کم کم چهارصد نفر مهمان داشت، در بهترین تالار شهر، یک شب رویایی و به یاد ماندنی برای عشق شان، اگر آهیر و پا فشاری و حمایت هایش نبود هرگز در آن لباس و در آن شب نبود. سر چرخاند و دید آهیر سر به زیر به حرف های پدر بزرگش گوش سپرده بود، سرش کمی کج شد به قد و قامتش نگاه کرد، دوست مرجان سراغش رفت و تنهایش نگذاش…با تنها شدنش با غم به آهیر نگاه کرد، صدای دختری با لهجه ی غلیظی در گوشش نشست:-آ آ چه عاشق نگاه می کنی دختر! با دیدن آگرین لبخند زد و آگرین دست زیر چانه ی مرجان برد و گفت: -آهیر حق داره، عشق تو نگاهت خوند که یه پا ایستاد گفت یا مرجان یا هیچ کس مرجان با خجالت سر به زیر برد و آگرین سرش را تکانی داد و گفت: -اسم تو رو باید گذاشت آوین دختر زیبا مرجانم سر بالا نیاورد و صدای آهیر را شنید: -چرا؟ آگرین به برادرش نگاه کرد و چشمکی برایش زد، گفت:چون چشماش پر از عشقه، چون خودش عشقه آهیر با لبخند به مرجان سر به زیر نگاه کرد، آگرین به یک باره دست پر طلایش را بالا برد و بالای لبش قرار داد چنان کلی زد که گوش دشمن کر شود و خودش همراه شد با زن هایی که پایکوبی می کردند. مرجان از گوشه ی چشم به آهیر نگاه کرد و آهیر چشمانش را تنگ کرد و گفت:تو تنها نیستی -نیستم، خواهر برادرای تو خواهر برادرای من شدند، تو شوهرم شدی، مادر پدر دارم، این همه فامیل دارم، چرا تنها باشم؟ -آگرین راست میگه، تو آوینی، تو عشقی مرجان نگاه دزدید تا باز از خجالت سر به زیر نبرد، جشن رو به پایان بود و خانه ی آهیر برای عروس زیبایش آماده بود. ** آسو و آگرین و آسکی منتظر مادرشان بودند،اما مرجان از خجالت داشت آب می شد، چون می خواستند آهیر و او را به خانه ی بخت شان ببرند، مادر بالاخره دست آهیر را گرفت سمت آن ها رفت و گفت: -بریم مرجان سر بالا نیاورد، دامن پفش را کمی بالا گرفت وارد پارکینگ آن آپارتمان شدند تا وارد آسانسور شوند، آهیر سر چرخاند به مرجان نگاه کرد، خنده اش گرفت چون او بیشتر از همه می دانست مرجان تاچه حد خجالتی است و حال سه زن می خواستند آن دو را به حجله ببرندپس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان گریز از تو اثر مریم نیک فطرت به صورت رایگان

دانلود رمان گریز از تو

دانلود رمان عاشقانه گریز از تو اثری بینظیر از مریم نیک فطرت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت نامحرمانه رمان دانلود کنید

اسم رمان : گریز از تو

تعداد صفحه : 5373

نویسنده : مریم نیک فطرت

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان game of thrones به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

گریز از تو خلاصه رمان

داستان راجب یه باند بزرگ خلافه و دختر بی گناهی که بی خبر از همه چی تو دل همین آدما به دنیا اومده و حالا به هر طریقی سعی می‌کنه از خونه اش فرار کنه. اما خب سرنوشت اونو میبره غلط ترین جای ممکن…

گوشه ای از رمان گریز از تو

دست و پایش به شدت میلرزید و قلبش توی دهانش میکوبید. نشسته بود پشت تک درخت انتهایی باغ تا از دید نگهبان ها در امان باشد. نور ها هر لحظه میچرخید و توی چشمش میزد تا هراسش بیشتر شود. از آخرین لحظه ایی که در آن عمارت منحوس گذرانده بود یک ساعت هم نمی‌گذشت و با یاد آوری اش تنش بیشتر از قبل مور مور شد. دست مشت کرد و نگاه نفرت بارش چرخید روی ساختمان درندشتی که میان باغ بود.با انزجار چشم بست و طولی نکشید که با صدای خاموش شدن چند ماشین به خودش آمد. کف دستش را گذاشت روی تنه درخت و سر کج کرد تا اوضاع را کنترل کند. تعداد نگهبان ها در عرض چند دقیقه بیشتر شده بود و ماشین هایی که هیچکدام را نمی‌شناخت… با تعجب عقب کشید و دستش روی قلبش نشست. با این وضع حتی نمیتوانست خودش را به دروازه اصلی برساند. دوباره پناه گرفت پشت درخت و سرش چسباند به زانوهای لرزانش… دندان هایش از شدت برودت هوا روی هم ساییده می‌شد.حتی وقت نکرده بود یک دست لباس گرم به تن بزند. گوش هایش با شنیدن صداهای عجیب و غریبی تیز شد و سرش با تعجب بالا آمد. انگار کسی فریاد می‌زد. فاصله اش با عمارت کم نبود اما شدت سر و صدا آنقدر زیاد بود که به گوش او هم برسد.دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرتسوز بیشتری توی جانش بالا زد و با دست هایش بازوهایش را چنگ زد. لبخند تلخی زد و آسمان هم با این عظمت برایش دل نمیسوزاند. به جایش با سخاوت نمک میریخت روی زخم کپک زده اش…پوفی کشید و با کم شدن سر و صداها دوباره سرش را چرخاند. محافظ ها با عجله داخل عمارت رفتند. حیرت زده خودش را جلوتر کشید و چشمانش با دیدن فضای خالی روبرویش گرد شد. با دقت چشم چرخاند توی باغ و حتی چراغ های گردان هم خاموش شده بودند.لب هایش محکم میان دندان هایش فشرد و با احتیاط از پشت درخت بیرون جست. رفت توی قسمت تاریک باغ و پاورچین پاورچین قدم برداشت. صدای صحبت چند نفر خورد به گوشش و قلبش ایستاد. همانجا پشت یکی از ماشین ها پنهان شد. چند لحظه بعد با دور شدن صداها نفسش از سینه اش رها شد. میخواست بپیچد توی قسمت سنگفرش شده باغ و تا دروازه اصلی را یک نفس بدود. نور آن قسمت اگرچه زیاد بود اما تعداد محافظ کمتری رفت و امد میکرد. اغلب ماشین ها از آن قسمت میگذشتند و پنهان شدن میان بوته ها برایش راحت تر میشد. نفسی گرفت و همین که کمر صاف کرد چند نفر از عمارت بیرون آمدند و…پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 15 هزار تومان