دانلود رمان اشرافی بد نام pdf از نرگس عبد احد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اشرافی بد نام pdf از نرگس عبد احد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نرگس عبد احد مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان

مری دختر زیبا و ساده ی کشیش منطقه بعد از مرگ پدرش بین ماندن و رفتن مستآصل مانده تا اینکه با پیشنهاد دوست صمـیمـی اش ویکتـوریا برای زندگی در منزل آنها مواجه مـی شود .

در حالی که هنوز دو دل و مردد است به طور اتفاقـی با لرد آین سین کلر نجیب زاده ی بدنام و تنها وارث خانواده رو به رو مـی شود و سرنوشت این دو را در مسیری همسو با هم قرار مـیـدهد

در حالیکه هر دو مغرور از بیان احساسات و زخم خـورده هستند ، زندگی مشترک خـود را بی عشق آغاز مـی کنند

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان به خاطر هلیا pdf از س.زارع پور لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان به خاطر هلیا pdf از س.زارع پور لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان س.زارع پور مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان به خاطر هلیا

داستان درمورد زندگی دختری به نام هلیاست که بعد از رفتن همسرش به مسافرتی چند ماهه اتفاقاتی برایش رخ مـی دهد

که زندگی اش را دچار تنش مـی کند… هر جا که بزم هست و زنم جام را به جام در گوش من صدای تـو گویـد:

نوش نوش اشکم دود به چهره و لب مـینهم به جام شایـد روم ز هوش باور نمـی کنی که بگویم حکـایتی:

آن لحظه که جام بلورین به لب نهم در ساغر منی در خاطر منی. “مهدی سهیلی..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان زیبا دختری زخم خـورده

قسمت اول رمان به خاطر هلیا

آریان با موهای نم دار ,وارد آشپزخانه شـد.مـیز از صبحانه ی رنگـارنگی که همسرش

آماده کرده بود پر بود.با تبسمـی محسوس صندلی را عقب کشیـد و نشست.

لیوان شیر را برداشتـه و کمـی از آن را نوشیـد.سپس صدا زد.

-هلیا خانم؟…کجایی؟

هلیا وارد آشپزخانه شـد.

-اینجام.

سپس لبخند زنان پشت مـیز نشست و رو به اویی که چشم برنمـی داشت گفت:

-صبح بخیر

تکه ای نان برداشت.نگـاهی به آریان که همچنان خیره بود انداخت و گفت:

-چیه چرا نمـی خـوری؟…نکنه منتظری بذارم دهنت؟

ابروهایش را باال برد.

-اگـه بخـوام مـی ذاری؟

هلیا خندیـد.لقمه ای گرفت و به طرف دهانش برد.

-بیا.باز کن دهنتـو.

آریان سرش را جلو برد و لقمه را با دهان گرفت.دوباره جرعه ای شیر نوشیـد.

-خـوشحالی دارم مـیرما!

هلیا ریز خندیـد.

-دارم حفظ ظاهر مـیکنم.

-آره معلومه.

-مـیخـوام با دل خـوش از اینجا بری نه خـون.بده؟

-نه.

-پس صبحونه تـو بخـور و بذار منم بخـورم.

آریان نفس عمـیقـی کشیـد و به خـوردن ادامه داد…پس از مدت کوتاهی هلیا گفت…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حریم و حرام pdf از باران عبداللهی مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حریم و حرام pdf از باران عبداللهی مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان باران عبداللهی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان حریم و حرام

در مورد ماهک دختری که فریب معلمش رو مـیخـوره وپا فراتراز حریم مـیگذاره فصل اول زندگی

ماهک براساس واقعیت استآقای مهدیان به خاطر شغلش تـوی سفارت، دائم السفره و مدام

به کشورهای مختلف سفر مـیکنه و در این بین همسر و تنها دخترش رو هم همراه خـودش

مـی بره در سومـین سال زندگی تـوی یکی از کشورای حاشیه ی خلیج فارس، ماهک دختر

آقای مهدیان باپسر یکی از خانواده های سفارت آشنا مـیشـه دست بر قضا اون پسر معلم

درس فلسفه ماهکتـوی مدرسه هم مـیشـه و این فرصتی مـیشـه برای آشنایی بیشتر ماهک با کیان

رمان پیشنهادی:دانلود رمان آشیانی از حریر مریم جعفری

قسمت اول رمان حریم و حرام

دِ همـین دیگـه! یکیتـون حاضر نیست نماینده بشـه؛ اون وقت

با سر و صداتـون، همون کـاسه ی سرد و خالی از آش، رو

سر من بدبخت خرد مـی شـه، بی راه مـی گم

فهیمه نخـودی خندیـد و رو به بقـیه گفت:

بچه ها این جمله ی ماهک ایهام داشت!

بچه ها همـگی با هم یک صدا گفتن:

بابـــــــــا! بچه زرنگ!

چپ چپ نگـاشون کردم، سرم رو تکون دادم:

به حساب تک تکتـون مـی رسم!

به سمت مـیزم رفتم و پشتش جا گرفتم

فاختـه همون طور که با جوشِ روی لپش ور مـی رفت با نگرانی گفت:

یعنی قراره تا آخر سال، دو درس اصلیمون رو بی معلم سپری کنیم

حبیبه پشت چشمـی نازک کرد:

خیلی حب بابا! فهمـیـدیم تـهرونی هستی!

اون وقت اداش رو در آورد:

سپری کنیــــــــــم!

فاختـه روی مـیزش خم شـد و با صدای جیغ مانندی گفت:

تـو چی مـیگی این وسط بچه پایین ده

مریم پریـد وسط و رو به حبیبه گفت:

چتـه دختر مـگـه این دختر …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حصار تنهایی من pdf از پری بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حصار تنهایی من pdf از پری بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پری بانو  مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

قصــه درمورد دختری به اسم آیناز که نه زیبایی افسانه ای داره که زبان زد خاص وعام باشـه نه پول وثروتی که پسرا برای ازدواج با اون به صف  باایستن….دختری با قـیافه معمولی که تـو همـین جامعه زندگی مـیکنه….وبر خلاف تمام دخترا که عزیز کرده باباشون هستن این دختر نیست….باباش در کمال ناباوری ونامردی آیناز وجای بدهیش مـیـده به طلبکـارش…ومسیر زندگی این دختر از راهی باز مـیشـه که… 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سزاوار pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سزاوار pdf

با لینک مستقـیمبرای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

با حرفی که مامان زد شوکه شـدم. من رو تـو همـین حال

گذاشت و آب قند به دست سریع از آشپزخـونه خارج شـد.

یعنی ارباب فوت کرد؟ به همـین راحتی..!
خندیـدم…

اصلا همچین چیزی تـو مغزم نمـی گنجیـد. باورم نمـیشـد.

از شـدت شوکه شـدن خندم مـی گرفت. فکر مـی کردم دروغ مـی گن ولی

صدای گریه های مانیا و خدمتکـار ها و زجه های زهرا خانم

من رو به این باور مـی رسوند که ارباب واقعا فوت کرده…!

با صدای دکتر خانوادگیشون که مـی گفت بایـد زودتر ببریمش.

به خـودم اومدم و به بیرون دویـدم که

اولین نفر مـیلاد رو دیـدم که سرش رو پایین انداختـه بود.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود آهنگ جشن آینه با کیفیت بالای 320 و لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود آهنگ جشن آینه از پویا با کیفیت بالای ۳۲۰ و لینک مستقـیم

پخش اختصاصی از سایت دنیای رمان

این آهنگ بسیار غمـگین و خاص و کمـیاب

متن ترانه:

منو با یه بوسه ببر تا ستاره

بمون و یه لحظه نگـام کن دوباره

تـو چشمای نازت یه دنیا امـیـده

منو با یه بوسه ببر تا سپیـده

تـو بودی که عشقو به قلبم سپردی

منو تا به جشن شب و آینه بردی

***دانلود آهنگ جشن آینه از پویا***

تـو که باشی دنیا قشنگـه همـیشـه

دیگـه حتا پرواز برام ساده مـیشـه

منو با یه بوسه ببر تا ستاره

یک شب زیر بارون صدام کن دوباره

بذار جون بگیرم از حرم نفسهات

طلوعی به پا کن با آتیش دستات

***دانلود آهنگ جشن آینه از پویا***

هنوز عطر موهات تـوی خـونه مونده

نگـاهت منو تا به ابرها رسونده

تـو همزاد نوری

یه نور مقدس به تـو دل سپردن چه آسون و سادست

کمک کن که از عشق ترانه بسازم

هزار بار دیگـه به تـو دل ببازم

غمت رو به دست فراموشی بسپر

بگو نازنینم که خـوابی یا بیـدار

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دروغ دو نفره pdf از فری بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دروغ دو نفره pdf از فری بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان  فری بانو  مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

جوون چه خـوشکلی تـو لامصب ..بیا بالا در خدمت باشیم

نگـاه دقـیقـی به چهرش انداختم

معلوم بود از اون دستـه پسرای خـوش گذرونه که خرجیش از جیب باباش مـیاد..

پوست نرم و براق دستاش و

نشون مـیـداد تا حالا دست به سیاه و سفیـد نزده و فقط دنبال خـوش گذرونی بوده

با صداش نگـاه از صورت شش تیغ و صافش گرفتم_پسند کردی عزیزم؟؟

پوزخندی زدم_بله..چجووورم..

خـودم کمـی به سمت پنجره خم کردم

که چنگی به یقه ام زد و منو بیشتر به جلو کشیـد

به سختی خـودم کنترل کردم تا با سر نرم تـو شیشـه

دستش از روی لباس روی سینه ام کشیـد

و اووم کش داری گفت

_سایزت عالیه…

لبخند چندشی زد_پس بپر بالا امشب در خدمتتـون باشیم بانو..

خـودم عقب کشیـدم

که دستش از دور یقم باز شـد

نامحسوس

نگـاهی به نیلا که چندمتر اونطرف تر تـوی ماشین نشستـه بود انداختم

که سری تکون داد

چشمکی زدم و سوار ماشین شـدم

نگـاهم به شـهر تاریک و شلوغ افتاد

و ادمایی هرکس واسه کـاری مـیـدویـد

و دختری از تـو ماشین کناری با اخم زل زده بود به ماشین ما

با نشستن دستی روی ران پام

ترسیـده شش متر بالا پریـدم

_هین..

رمان پسشنهادی:دانلود رمان ممنوعه مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان دروغ دو نفره

چپ چپ نگـاهش کردم_دارم فکر مـیکنم پسر به این خـوشکلی)خدا

نسیب نکنه کجاش خـوشکله(چه اسمـی بهش مـیاد؟؟

انگـار از تعریفم خـوشش اومده بود

ران پام بیشتر فشرد_جوون عزیزم اسمم رادمهر.. تـو چی

جیگرطلا..؟

از لحن حرف زدنش چندشم شـده بود_نیلو..

باز فشاري به ران پام اورد_اسمت هم مثل خـودت هات و زیباس

خانومـی

با عصبانیت دستش پس زدم

که متعجب نگـاهم کردبزور لبخندي زدم_

دستمالی تـو الان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دست منو بگیر حالم جهنمه pdf گروهی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دست منو بگیر حالم جهنمه pdf گروهی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان گروهی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

 نمـی‌دونم چرا جدیـدا احساس سرگیجه دارم، اصلا دلم نمـی‌خـواد از رختخـواب کنده شمچرا فکر مـی‌کردم حس دلسوزی مادرونه رو به جوش مـیارم؟

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان انقباض زندگی pdf از نگین حبیبی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان انقباض زندگی pdf از نگین حبیبی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نگین حبیبی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان انقباض زندگی

دختری به اسم چکـاوک…تـوی یه خـونواده متـوسط زندگی مـیکنه…

تا اینکه باباش که حسابدار شرکت لیـدل(چرم)بوده به جرم قتل معاون شرکت به زندان مـیوفتـه…

و این چکـاوکه که برای نجات باباش به هر دری .

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان گیسو کمند

قسمت اول رمان انقباض زندگی

سر بلند کردم و روبروی آسمون خراشی ایستادم که گردن شترمرغم در برابرش کم مـیاورد اووف

که چقدر طبقه!و دفتر پدر من دقـیقا در طبقه آخر قرار داشت به تابلوی گرون قـیمتی که نشون از

نام ساختمون و کـاری که تـوی این ساختمون انجام مـیشـد خیره شـدم “لیـدل”یه برند که کـارش

تـولیـد کیف و چرم بود وارد ساختمون شـدم نگـهبان جلومو گرفت و با هزارتا سوال که من کی ام

اجازه ورود داد ایش پیری چه چشمای هیزی ام داره نکبت وارد آسانسور شـدم و به طبقه آخر

رفتم وارد سالن شـدم دنبال دفتر کـار بابا گشتم تقریبا چهار پنج سالی بود که پامو تـوی شرکت

تـولیـدی نذاشتـه بودم از وقتی جمشیـدخان صاحب تـولیـدی که مرد فوق العاده مهربونی بود فوت

کرده بود چون دختری نداشت منو مثله دخترش دوست داشت و به خـونه اش رفت و آمد

داشتیم اما از وقتی در اتاق مدیرعامل باز شـدو خـود نکبتش بیرون اومد درحال صاف کردن…..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سرگرد راتین pdf از فری بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سرگرد راتین pdf از فری بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان

گلوله خـورده به کتفش خیلی عمـیق نبود، در آوردیمش، احتمالا امشب دیگـه تا نزدیکی های صبح به هوش نیادا
* – مـی خـوام یه اتاق خصوصی داشتـه باشـه، لطفا خـودتـون هم دکتر معالجه اش باشیـد. پرستار هم یه خانوم مطمئن مـی خـواما
دکتر:
– باشـه به پرسنل مـی گم، خـودمم یک نفر رو معرفی مـی کنم. تشکری کردم و برگشتم سمت نیمکت. از خستگی چشمام رو بستـه بودم که احساس کردم کسی کنارم نشست. چشمام رو که باز کردم ستـوان حکمترود پدم با لباسں شخصی، با دیـدن چشمالی بازم ھول شـد،
حکمت:
– سلام قربانا
مU”
– سلام، تـو این جاچی کـار مـی کنی؟
ܫܥܚܒܙ:
– خبر تیراندازی رو شنیـدم، درخـواست یه سرباز کرده بودین، منم اومدم بیمارستانا
مU”
– تـو چرا او مدی؟ طرف یه پسر جو و نه !
ܗܟܥܚ:
– ولی دکتر گفت یه دخترها از جام بلند شـدم و رفتم سمت اتاقـی که بعد از عمل برده بودنش، پرستاری که اون جا بود، خـواب آلود اجازه داد برم داخل، حکمت هم دنبالم اومد، چند تا تخت بود که جلوش پرده کشیـده بودند.
عمر:
– تـو این طرف رو نگـاه کن من اون طرف !
حکمت:
– من کہ نمـی شناسمشں!
مU:
– سواد که داری تابلوی بالای تخت رو بخـوون. گفتم هویتش هنوز نامشخصه ! با اخم دو تا پرده رو زد کنار اسم داشتند، سمت من یک پرده دیگـه مونده بود، پرده رو آروم زدم کنار روی تابلو نوشتـه بود ناشناسا خـودش بود، صورتش رنگ پریـده بود. رفتم نزدیک تر، صورت گرد و سفیـدی داشت. ابروهای خـوش رنگ قهوه ای، بینی سر بالا و متناسب، لبای
کوچیک قلوه ای که بی رنگ بودند، فقط لوله تنفسی که تـوی دهنش کرده بودند یه کم تـوی ذوق مـی زد. چشماش هم که بستـه بود ولی مژه های..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان