دانلود رمان اسیر نگاهت شدم pdf از مریم قاسمی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اسیر نگـاهت شـدم pdf از مریم قاسمـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مریم قاسمـی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان اسیر نگـاهت شـدم

مانیا دختر پرشور و اما مغرور .آراد درد دیـده و مغرور آیا مـیشـه این دوتا آدم که

پر از غرورن بهم برسن!اصلن مـگـه تـو عشق و عاشقـی غرور معنایی داره؟

مانیا روزی که نتیجه کنکورش اومده با آراد تصادف مـیکنه،همچی به این تصادف کوچیک ختم نمـیشـه.

آرادی که بعده پنج سال به کشورش برگشتـه و از جنس زن بیزاره چطور با مانیا برخـورد مـیکنه؟!

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تاوان عشق تـو

قسمت اول رمان اسیر نگـاهت شـدم

چشمم ب صفحه ی مانیتـور کـامپیوتر بود و خـودم تـو عالم دیگـه سیر مـیکردم …خدای من باورم

نمـیشـه چطور قبول شـدم ینی بالاخره شـد..از بس جیغ داد زدم ک یادم رفت واسه ترانه سرچ کنم

ببینم اونم قبول شـده یا ن ک با سیلی ک تران بهم زد ب خـودم اومدم.

_هااا چتـه دیوونه نمـیبینی قبول شـدم

ترانه:خـو خره ببین من قبول شـدم یانه من دارم از استرس مـیمـیرم این واسه جیغ و داد مـیکنه

_مطمئنم تـوم قبول شـدی چون باهم تلاش کردیم

ترانه_ایییی زود باش دیگـه کم فلسفه بباف

زود اسم ترانه و کدشو زدم خدا یا خـودت کمک کن باهم ی جا قبول شـده باشیم

_وااااااای خدااااااا..تران ببین قبول شـدی اونم تـو ی دانشگـاه باهم دیگـه…من و تـو

تران: ینی بازم باهم خدایا شکرت منو از دوست جونیم جدا نکردی

_اوه اوه اینقد منو مـیخـوای خـو از قبل مـیگفتی

ترانه: خیلی بیشعوری ینی نمـیـدونی چقد خاطرت واسم عزیزه

_مـیـدونمممم عزیزم شوخی بود حالا بدو بیا زنگ بزنیم خـونواده هامون

تران:ن دیونه زنگ نزن

_عه چرا!!

تران:بریم خـودمون بهشون بگیم مزش بیشتره

_واقعا خُلی ها خیلی خب بریم

امـیروز نتایج کنکور اومده بود منو تران از ۱۱سالگی باهمـیم جونمون واسه همدیگـه….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حس تلخ pdf از نهال با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حس تلخ pdf از نهال با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

 نویسنده این رمان نهال مـیباشـد

 موضوع رمان: عاشقانه/انتقامـی

خلاصه رمان حس تلخ

حاج ستار تـوی نووجونیش عفت یک زنی رو مـیگیره و از دامن اون زن صاحب یک پسر مـیشـه!

معشوقه و عشق حاج ستار بهش خیانت مـی‌کنه و حاصل اون خیانت دختری به نام تپش مـیشـه!

حالا اون پسر برگشتـه.. بعد از ۲۰سال تا انتقام زندگی که تپش از اون گرفتـه رو پس بگیره!

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان ویانا نیوز

دانلود رمان الزام به ماهتاب

دانلود رمان پلیس دوست داشتنی من

دانلود رمان گروگـان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ودیعه pdf از فاطمه حاجی بنده با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ودیعه pdf از فاطمه حاجی بنده با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فاطمه حاجی بنده مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان ودیعه

حکـایت پر پیچ و خم زندگی دختری به نام ودیعه که وارد داستان زندگیش مـیشیم

تا بفهمـیم چه خبرا هست

رمان پیشنهادی

دانلود رمان آسیمه سر

قسمت اول رمان ودیعه

صداي كليد انداختن باعث شـد از جا برخيزد قدم هاي استـوار و

مردانه ي پدر كه طول حياط كوچكشان را مي پيمود به خـود

نزديك احساس كرد طنين آن گـام ها را هر روز بي صبرانه

انتظار مي كشيد، اما در آن لحظات تاب نگـاه كردن به پدر را

نداشت در آن چند روز همواره از پدر گريختـه بود قلب زخم خـورده اش

تند ميزد با ديدن قامت بلند و مردانه ي پدر زير

لب سلام گفت مرد به چهره دختر زيبايش نگريست و نگـاه او را

در پي مهرباني گذشتـه كاويد ، اما جز اندوهي كه گونه هاي

سفيد او را ارغواني كرده بود چيزي نديد پاسخ سلامش را داد و

داخل شـد دختر جوان كه قصد گريز داشت به آشپزخانه

پناه برد استكاني كمر باريك درون سيني فلزي كوچك گذاشت

دستان كوچكش را كه به تازگي مورد تـوجه قرار مي

گرفت براي برداشتن قوري جلو برد

چاي خـوشرنگي ريخت تا بتـواند دل پدر را نرم كند ، هنوز هم

اميدوار بود مرد زير چشمي نگـاه كرد ؛ دلش مي خـواست

چون گذشتـه با او به گفت و گو بنشيند ؛ اما رفتار سرد دخترش

اشتياق او را سرد مي كرد ميخـواست حرفي بزند كه

دخترش كتاب ها را برداشت و گفت : ” الان سفره را مي اندازم “

آهي از نهاد پدر بلند شـد كه او را بدرقه كرد شام خـوبي مقابل او گذاشت

به اين اميد كه به اين ترتيب پدرش را حفظ كند

تمام تـوجه پدر به او بود ، دلش ..

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ناباورانه pdf از سعید فولادی سپهر با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ناباورانه pdf از سعیـد فولادی سپهر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سعیـد فولادی سپهر مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان ناباورانه

در مورد یه پسر و دختری به اسم سعیـد و کیمـیا هستش که از بچگی به هم علاقه داشتن

بالاخره از سد خانواده ها رد مـیشن و با هم نامزد مـیکنن اما در این بین دختر

همسایه ی خانواده ی سعیـد…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کیستار pdf رابین با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کیستار pdf رابین با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان رابین مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان کیستار

بهنام تـوی تابستـون تصمـیم مـی گیره به باشگـاه تکواندو بره

هومن فرشاد آرمـین و رابین چهار پسر گروه نحس هم تـوی این باشگـاه حضور دارن

آشنایی کـاملا ناخـواستـه و تصادفی این پسر با گروه نحس باعث مـیشـه

دانلود رمان لالایی پیانو مسیحه زادخـو

متن اول رمان کیستار

سالن تـو سکوت بدي فرو رفتـه بود و اجازه ي هیچ تقلبی رو نمـی داد مستاصل به

فرشاد خیره شـدم سرش

پایین بود و با سرعت ۲۴۰ روي برگـه چیزي مـی نوشت

زیر چشمـی نگـاهی به مراقب انداختم؛ حواسش به ما نبود زیر لب گفتم

فري فري

لعنتی چرا نگـاه نمـی کرد

کمـی بلند تر گفتم

فرشاد

تکونی خـورد و بهم خیره شـد زمزمه وار پرسیـد

با صداي هیسس مراقب سریع سرمونو انداختیم

پایین و به برگـه هامون خیرهکدوم سوال

شـدیم

براي هزارمـین بار خـودمو لعنت کردم که چرا سریال کره اي رو به خـوندن زمـین

ترجیح دادم

صداي فرشاد تـو گوشم پیچیـد

بهنام

سریع بهش خیره شـدم

بنال کدوم سوال

دوازده و پنج و شش و هفت و ده!

چند بار پلک زد چشامو مظلوم کرد مـیفتم کمکم کن

مراقب داد زد

چه خبره اون ور

ما رو مـی گفت چشم گردوندم و دوباره به

برگـه ام خیره شـدم با یه حساب سر

انگشتی فهمـیـدم با زور تقلب و

چرت و پرت نوشتن؛ اگـه خدا و احمدي بهم رحم کنن شایـد ۱۰ مـی گرفتم تازه شایـد

اه جگر سوزي کشیـدم اي بسوزه صدا و سیما که من رو بیچاره کرد دیـدي

دیـدي تجدیـد شـدم دیـدي تروخدا

ا ا ا اخه کدوم محصلی موقع امتحانا مـیره فیلم و سریال مـی خره اونم ۲۴قسمت

خدا بابا منو مـی کشـه که

حاال بهنام مـی مردي این اخري امتحانت رو مـیـدادي

 بعد مـی نشستی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان خانم دزدی که ماه شد pdf از کیانا بهمن زاد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خانم دزدی که ماه شـد pdf از کیانا بهمن زاد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان کیانا بهمن زاد مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان خانم دزدی که ماه شـد

روز ی روزگـاری در شبی تاریک خانوم دزدی در سیاهی شب از دست مامورهای قانون در حال فرار

کردن بود برای اینکه مامورهای قانون دستشون به کوله تـوی دستش نرسه فکر ی به سرش مـیزنه که

همه چی دقـیقا از همـین فکر شروع مـیشـه و…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان ریکـاوری سامان شکیبا

قسمت اول رمان خانم دزدی که ماه شـد

با شن یـدن صداشون به کوله ام محکم چنگ زدمو فرارو بر قرار ترج یح دادم
ایـــست

پوزخند تمسخرآمـی ز ی روی لبام نقش بست منتظر باش منم االن مـی ایستم

من نمـیـدونم این آدما تـوی چه فازین یعنی من اونقدر خرم که وایسم تا شماها منو دستگیر

کنین هیچ خـوشم نیومد نوچ نوچ نوچ

در حال یکه با سرعت زیاد مـیـدویـدمو مـیپی چیـدم تـوی یه کوچه دیگـه کولمم روی دوشم انداختم تا بهتر

بتـونم فرار کنم

نترسیـده بودم کـال ترس برای من معنی نداشت فقط کم ی هی جان زده شـده بودم آخه بار اولم نبود برام

عادی شـده بود

به پشت سرم برگشتم دیـدم خبر ی ازشون ن ی ست خـواستم نفس راحتی بکشم که یکهو یک یشون

پیچ یـد تـو کوچه چشمش بهم افتاد داد زد

اونهاش…ایـــــــست

باز این جملرو گفت ای بابا

با دیـدنشون دوباره فرارو بر قرار ترجی ح دادمو دوباره دویـدم اونقدر دویـده بودم که کم کم احساس

مـیکردم تـوان از پاهام هر لحظه داره کـاهش پ یـدا مـیکنه طور ی که چندبار به زور خـودمو گرفتم تا با کله

پرت نشم

سعی مـیکردم به این فکر کنم اگـه به حرف اینا گوش بدمو بایستم چه بالیی سرم م یاد خب فوقش

مـیفتم زندان اما وقتی…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان شیشه ی عمر pdf از شکیبا پشتیبان با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شیشـه ی عمر pdf از شکیبا پشتیبان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان شکیبا پشتیبان مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان:

عمریست آرزوی گلبرگ کرده ام….تک تک لحظات را در قلبم قاب کرده ام…عمریست عاشقانه در انتظار نشستـه ام….من با تـو همه ی رویاها را پر از با تـو بودن تصور کرده ام….و اینک این عشق /عشق ناب سینا و آویسا است…و عشقـی دیگر از سیوا و هومن…..زندگی همان شیشـه ایست که عمر تـو را حلاجی مـیکند….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ازدواج به سبک اجباری pdfبا لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ازدواج به سبک اجباری pdf همـیشـه بهار با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان همـیشـه بهار مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان:

دختری از دنیای آزادی، بدون هیچ پایبندی به اصول و احکـام دینی،بی قـیـد و بند از هرگونه قانون، در خانواده ای که شایـد خدا رو از زندگیشون عملاً و علناً حذف کردن پسری با دنیایی کـاملا متفاوت، پایبند به تمام واجبات و احکـام دین و شرع ،زندگی ای که فقط و فقط با قانون و برنامه ریزی پیش مـی رود…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آسمان مشکی pdf نگاه با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آسمان مشکی pdf نگـاه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نگـاه مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

آوا دختری شیطون و پرانرژی است که در شرکتی مشغول به کـار مـیشود و آنجا با پسری  به نام سپهر آشنا مـی شود…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان باغ ممنوعه pdf از پردیس شریعتی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان باغ ممنوعه pdf از پردیس شریعتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پردیس شریعتی مـیباشـد

موضوع رمان :ترسناک

خلاصه رمان باغ ممنوعه

داستان درمورد دختریه که به باغ روبه روییشون مشکوک مـی شـه و

از سر شیطونی و کنجکـاوی مـی خـواد سر از راز این باغ دربیاره که

چرا همـیشـه درش با زنجیر و قفل بستـه اس؟ چرا تـو این سالها تا

حالا ندیـده کسی حتی یه بار واردش بشـه؟ اصلا داخل این باغ چی هست؟

وکلی سوال دیگـه که دختر نمـی دونستـه که پشت در این باغ چه اتفاق هولناکی درحال وقوعه و…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان باغ ممنوعه

-آخ جون!
از خـوشحالی کف دوتا دستامو به هم زدم و پریـدم هوا. بابا از حرکتم خنده اش گرفتـه بود.

بابا_خیلی خب حاال دختره ی گنده خجالت بکش مثل بچه ها باال و پایین مـی پره.

-آخه خیلی خـوشحالم خیلی وقت بود که دلم هوای باغو کرده بود. در ضمن دلمم واسه ی گلنار و الهه خانوم و حاج

حسین خیلی تنگ شـده.

مامان که از آشپزخـونه اومده بود بیرون گفت:

-راست مـی گـه منم خیلی دلم تنگ شـده براشون. خـوب شـد که برنامه گذاشتیم بریم باغ درستـه که امسال تنهاییم و خاله

اینا نیستن باهامون، ولی هم ما دلمون تازه مـیشـه هم الهه و حسین آقا.

یاد سال قبل افتادم که با خاله اینا رفتـه بودیم باغ. چه تعطیالت مسخره ای، با وجود اون رهای افاده ای اصال بهم خـوش

نگذشت چه خـوبه که امسال خاله اینا نیستن. از فکر خـودم خنده ام گرفتـه. بود که بابا گفت:

-پس وسایلو کم کم آماده کنیـد که پس فردا راه بیافتیم. هر چیزی که الزم داریـد برداریـد چون به احتمال زیاد نصف

تابستـونو اونجا بگذرونیم.

خـوشحالیم دو برابر شـد. من هیچ وقت از اون ده قد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان