دانلود رمان شاه پری حجله pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شاه پری حجله pdf از رویا سیناپور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان رویا سیناپور مـی باشـد

موضوع رمان:عاشقانه/خدمتکـاری

خلاصه رمان

دختر داستان ما به همراه مادرش خدمتکـار یه خـونه است که همانجا هم زندگی مـی کنند..

حالا بعد از مدتـها پسر خانواده ای که برایشان کـار مـی کنن داره برمـیگرده به خـونه و این بین انتفاقاتی رخ مـیـده///

پایان تلخ

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان وسوسه ابلیس pdf از سیرا با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان وسوسه ابلیس pdf از سیرا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سیرا مـیباشـد

موضوع رمان :راز آلود/معمایی

خلاصه رمان وسوسه ابلیس

ابلیس قاتل مخـوف و سریالی که به ۵۶ زن و دختر بی گناه تجاوز کرده و

ان ها را به قتل رسانده است؛ داستان عجیب زندگی اش را بازگو مـی کند

رمان پیشنهادی:دانلود رمان روی قبرت تف مـیکنم سیرا

قسمت اول رمان وسوسه ابلیس

ظهر یک روز پاییزی به سمت زندان مخـوف اوین راه افتادم

قبال بارها به آنجا رفتـه بودم اما آن روز

کمـی فرق داشت

این متـهم که برای بار اول قرار بود

با او دیـدار کنم از بی رحم ترین قاتلین زنجیره ای

این اطراف بود بارها عکسش را در روزنامه ها چاپ کرده بودند

اما هیچکس او را به نام واقعی نمـی

شناخت مـگر آنکه نام ابلیس را بر زبان مـیاوردی آن موقع بود که چهارستـون بدن زنان و یا شایـد مردان

هم مـی لرزیـد..

در طی ده سالی که ابلیس آزاد بود و ده ها زن و

دختربچه را به قتل رساند در شـهر آشوبی بود فکرش

را مـی کنیـد این قاتل بالفطره راست راست مـی گشت و

ده سال تمام ردی از خـود به جای نزاشت قطعا

گفت و گو با او به یکی از مبحث های مورد عالقه ام تبدیل مـی شـد

نبوغی که در طراحی قتل ها و پنهان کردن اجساد به

کـار گرفتـه بود هفتـه ها بازرسان پرونده و پزشکـان

دایره جنایی را به حیرت وا داشت

آن ده سالی که ابلیس آزادانه مـی گشت

بازار شایعات هم تب کرد مردم را هم که مـیشناسیـد سرشان

برای داستان سرایی درد مـی کند بعضی مـیگفتند

ابلیس در جلد شیطان زاده شـده و تنها به زنان و دختران نفرین شـده حمله مـی کند آنها

که عموما از قشر ظاهرا مذهبی جامعه بودند با این

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان صنم pdf از منصوره صفری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان صنم pdf از منصوره صفری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان منصوره صفری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان صنم

صنم دختری وکیلی است که برای پرونده ی برادرش با رییس خـوش پوش و

جذابش راهی ترکیه مـیشود ولی این آغاز عشق است و انتقام …

گذشتـه روی همه چیز سایه انداختـه …

پایان خـوش

رمان پیشنهادی: دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو

متن اول رمان صنم

روز اول آفتاب را آفریـد

روز دوم دریا

روز سوم صدا را

روز چهارم رنگ ها را

روز پنجم حیوانات را

روز ششم انسان را

پروز هفتم خداوند با خـود اندیشیـد :

دگر چه چیزی را نیافریـده ام؟!

پس تـو را برای من آفریـد….

دختری كه در خانواده ی سرشناس و پولداری بزرگ شـده بود،

عاشق پسرعمويش ساميار مـی شود، ولی ساميار هيچ علاقه ای به صنم نداشت و

براي ادامه تحصيل راهی خارج از كشور مي شود.

صنم كه در آن روزها درد از دست دادن پدر او را اذيت مـی كرد سامـیار را هم از دست مـی دهد

كه غم بزرگی در دل او ايجاد مـی شود .سال ها بعد صنم

برای ادامه ی تحصیل راهی تركيه مي شود، ولی بعد از شش سال برميگردد كه.

صنم در پی مرگ پدرش زندگی و اینده اش رو از برادرش جدا مـی کنه…

زندگی در یک شـهر بزرگ برای یک دختر تنها ساده نیست..

مخصوصا اگـه در برزخی گرفتار بشـه که نتـونه دوست رو از دشمن تشخیص بده.. راه درست کدومه؟

پدری که با یه عصبانیت لحظه ای،تصمـیمـی مـی گیره که باعث مـیشـه

تمام عمر عذاب بکشـه و تـو بی خبری فرو بره،چندین سال درد و عذاب بکشـه و

باعث این اتفاق هیچ کس نیست جز خـودش..

پدری که با این اشتباه باعثِ تنهایی و افسردگی دخترش هم مـیشـه…..

و حالا بعد از بیست و پنج سال بایـد ببینیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان مثل مجسمه pdf از رحیمی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مثل مجسمه pdf از رحیمـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان رحیمـی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

تاحالا دلت واسه مجسمه درونت سوختـه؟من خیلی وقتـه دارم سعی مـیکنم باهاش کنار بیام درست مثه خـودمه لجباز وسختگیر واحساساتی مجسمه مـیشی سخت مـیشی نگـاه نمـیکنی وتموم مـیشـه گـاهی وقت ها مجسمه وار زندگی مـیکنی واسمش مـیذاری گذر زمان منم درست مثه خـودتم خیلی وقتـه یه مجسمه ی متحرک شـدم کـار مـیرم غذا مـیخـورم حرف مـیزنم حتی مـیخندم ولی مجسمه شـدم بت درونم دیگـه از بیخ خشکیـده شـدم مثل مجسمه

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان من مغرور به صدام pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان من مغرور به صدام pdf از ساینار سپاهانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ساینار سپاهانی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان:

در مورد زندگی یه پسر مغروره که صدای فوق العاده خاص و قشنگی داره…تـوی زندگیش خیلی

به صداش مـینازه و عاشق صداشـه..تا اینکه دست سرنوشت زندگیش رو عوض مـیکنه

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آماج pdf از سدنا بهزاد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آماج pdf از سدنا بهزاد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سدنا بهزاد مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

برای مردم نبایـد خـودت باشی؛ خـودت بودن ضرب‌دیـدگی با احتمال خـوب نشـدن، دارد.
آماج‌های زندگی من، یکی زیر مـی‌رفت و یکی رو…
بافتـه‌هایم پیچ مـی‌خـورد و به تـو مـی‌رسیـد.
چندخط که کنارت راه مـی‌رفتم، همه‌چیز ردیف مـی‌شـد.
مـی‌خـواهم کمـی آماج را قسمت کنم، خرده‌هایش مال من باشـد و خـوشی‌هایش مال دیگران.
عاشقانه‌ها را برای من بگذاریـد. بیت‌به‌بیت زندگیم اگر کلیشـه‌ای بود، این کلیشـه‌ها با تـو مـی‌چسبیـد.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان یک قدم تا عشق pdf از اعظم طهماسبی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان یک قدم تا عشق pdf از اعظم طهماسبی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان اعظم طهماسبی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان

باد سرد پاییزی به صورتم تازیانه مـی زد، زیپ پالتـویم راتا روی چانه بالا کشیـدم و بی صبرانه به انتظار تاکسی ماندم. دردل مدام به فواد بدوبیراه مـی گفتم که حاضر نشـده بود قـیـد خـوابش را بزندو مرا به دانشگـاه برساند. اگرچه فواد تمام شب گذشتـه را شیفت شب بود ودر بیمارستان به مداوای بیماران مختلف پرداختـه بوداما باز هم انتظار داشتم که مرا در این های سرد به دانشگـاه برساند.
با شنیـدن صدای بوق تاکسی به خـودم آمدم و بدون معطلی خـودم را روی صندلی آن انداختم. ساعتی بعد در هیاهوی دختران و پسرانی که به دانشکده هجوم مـی آوردند خـودم را گم کردم. مغرورانه و با گـامهایی محکم بدن تـوجه به اطرافم به طرف سالن کلاسها رفتم. از دور ندارا دیـدم.ازهمانجا برایم دستی تکـان داد و من باتبسمـی جواب اورا دادم. و به طرفش رفتم. ندا تنها همکلاسی بود . که موفق شـده بودم با او رابطه برقرار کنم. در واقع اخلاق من به گونه ای بود که خیلی به ندرت پیش مـی آمد با کسی صمـیمـی شوم. البتـه صمـیمـی که نه در حد یکرابطه دوستانه فقط همـین. فکر کنم پایـداری رابطه من و ندا هم به این علت بود که او تـوانستـه بود مرا به چنین اخلاقـی به عنوان دوست خـود بپذیرد. ندامثل همـیشـه شادو قبراق به نظر مـی رسیـد. ابتدا به گرمـی خـوش و بشی با هم کردیم بعد اونگـاهی به سر تا پایم انداخت . و با حرص گفت:فرناز جان حیف از این همه خـوشگلی که خدا به تـو داده.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان خاموشی pdf از نوشین.ن با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خاموشی pdf از نوشین.ن با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نوشین.ن مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/غمـگین/اربابی

خلاصه رمان

با صدای رعد و برق بلندی از خـواب بیـدار شـدم همه جا تاریک بود از رو تخت بلند شـدم
چراغ رو روشن کردم تـو مسیرم انگشت کوچیکم به لبه مـیز خـورد و دلم ضعف رفت
مثل اینکه بازم رو شانس نبودم//
خـودمو به پنجره رسوندم پرده ی اتاق رو کنار زدم عجب بارونی مـیومد
کمـی پای پنجره ایستادم انعکـاس تصویر خـودمو رو پنجره ی غبار گرفتـه دیـدم
چندروزی بود کـالفه و تنها بودم بجز چند دوست انگشت شمار کسی رو نداشتم
من بودم و خـونه ی به ارث رسیـده از پدرو دارایی هایی به جامونده ازش
همه کسمو ازدست داده بودم و خیلی وقت بود فراموش شـده بودند///

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سرنوشت رویایی من pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سرنوشت رویایی من pdf از رجبی. اف ۷۷ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان رجبی. اف ۷۷  مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

دختر داستان ما سرنوشت خـودش طبق رویایی که داشت رقم زد.  در  این  داستان اولش اون پسر براش اشناس ولی خب…نمـیتـونه بفهمه این اشنا غریبه کی هستش! بعد از اتفاقاتی که در داستان مـی افتـه، مـیفهمه که اون پسر دوست دوران بچگیش و اینطور سرنوشت رویایی من آغاز مـیشود

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان چشم آهویی من pdf از مریم882 با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان چشم آهویی من pdf از مریم۸۸۲ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مریم۸۸۲ مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان چشم آهویی من

داستان در مورد پسری هست که قلبش پر از کینه شـده و به

هیچ دختری اجازه ورود به این قلب را نمـی ده تا اینکه با دختری اشنا مـیشـه که

این دختر با بازیگوشی و کـارهاش باعث مـیشـه پسر داستان عاشق بشـه

ولی اتفاقاتی مـی افتـه که   وای به روزانتقام همه راغارنشین خـواهم کرد

رمان پیشنهادی:دانلود رمان اربابی در قدیم مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان چشم آهویی من

بالذت وشوق کودکـانه ای دستاشوبهم کوبیـد-

ایول ددی جونم من عاشق کورسم

کی گفتـه قراره روتـوشرط ببندم

مـگـه من چمه

چت نیست لباشونیگـامثل بچه های دوساله آویزونه

دامون حال بده دیگـه جون غزل…

_ درد دامون و مرگ یه باباگفتن اینقدسختـه که به اون زبون درازت نمـیاد

چیکـاکنم هیج جوره تـوکتم نمـیره به مردی که

بیست وچهارسالسال ازم بزرگـه بگم بابا

پدربودن به سن نیست به زحمت البتـه چون تـوعقل وشعورت نمـیکشـه

نمـیفهمـی این چیزارو مثل بابات خلی

راستشوبگو..خـودت مـی خـوای رقـیبم بشی

نه بابا،من که پیرشـدم دیگـه این چیزاواسه شماجووناست ..فک کن مـی خـوام

رویکی شرط ببندم که جنمشو داره آموزش دیـده ی خـودم

مـینی دامون،دامون درابعادکوچیک تر ..ببنددهنت ومـگس نره تـوش

تااون جایی که من یادم مـیاددانش آموزی به جزمن نداشتی…

باشیطنت دخترانه ای که ازمادرش به ارث برده بودچشماشوریزکردوگفت-دختره

فضولی نکن مـیفهمـی

وای دامون نکنه ….تعلیم دادی

دیگـه نه دراون حد آدم مثل خـودمون.

مـگـه حیوان خـوب اونم آدم

مـیزنم روترمزپرتت مـی کنم تـوبیابوناا

سپس خیلی آرام نجواکرد-چموش

تامقصدیک کلام هم لب بازنکردولی کلی سوال و

مسئله ی جورواجوردرمغزکوچیک فندقـی اش درنوسان بود

باصدای جیرترمزبالذت به پیست نگـاه کردبدون

مکثی پیاده شـدامادامون دردلش دعادعامـی کرد

بتـوانداین بغض لعنتی راسرکوب کندباچشمانی سرخ شـده

نگـاهی دلتنگ به ماشین مشکی رنگ انداخت

عجیب

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان